گاهداد



1) مجلس جمهوری اسلامی پاکستان مانع ارائه لایحه ای شد که به غیر مسلمانان اجازه میداد به عنوان رئیس جمهور یا نخست وزیر انتخاب شوند. این لایحه که توسط یک عضو مسیحی پارلمان نوید عامر ژوا ارائه شد توسط اکثریت اعضای مسلمان رد شد. در این لایحه، حذف اام مسلمان برای منصب رئیس جمهور و نخست وزیر براساس ماده 41 و 91 قانون اساسی مطرح شده است.

 

اصل 41:

یک شخص نباید برای انتخاب به عنوان رئیس جمهور صلاحیت یابد، مگر اینکه مسلمان کمتر و بالای چهل و پنج سال باشد و صلاحیت انتخاب شدن به عنوان نماینده مجلس شورای ملی را داشته باشد.

اصل 91 پس از انتخاب رئیس و نائب رئیس مجلس، مجلس شورای ملی به استثنای هیچ موضوع دیگری، بدون یکی از اعضای مسلمان خود را به عنوان نخست وزیر انتخاب می کند.

2) دیوان عالی ایالت تریپورا در جمهوری هند، در تصمیمی سنت دیرینه قربانی کردن حیوانات در معابد را بر خلاف حق حیوانات بر زندگی(اصل 21 قانون اساسی ) اعلام کرد، بدین ترتیب قربانی کردن هرگونه حیوانی در محوطه های معابد تریپورا ممنوع گردیده است. در این رای همچنین آمده است.

 

Tripura High Court bans sacrifice of animals and birds in temples, upholds ‘right to life’.


3) پس از آنکه یکی از قضات دیوان عالی ایالات مکزیکی متحد(مدینه مورا- Medina Mora)، با توجه به دلیل شروع تحقیقات دولتی علیه وی به اتهام بی نظمی های مالی، از سمت خود استعفا داد. سنای این کشور نیز این استعفا را پذیرفت. وی دارای سوابق وکالت، دادستان عمومی، وزیر دادگستری، سفیر در ایالات متحده آمریکا و دبیر امنیت داخلی بوده است. قضات دیوان عالی مکزیک برای دوره ای 15 سال انتخاب می شوند و آقای مدینه، تنها چهار سال از این دوره را خدمت کرده بود.




1) دیوان عالی پادشاهی اسپانیا رای به نبش قبر دیکتاتور پیشین ژنرال فرانسیسکو فرانکو داد. وی ت‌مدار و نظامی اهل اسپانیا و دیکتاتور حاکم بر اسپانیا از سال ۱۹۳۹ تا زمان مرگش در سال ۱۹۷۵ بود.

پیشتر دولت اسپانیا دستور داده بود با نبش قبر آرامگاه وی بقایای جسد وی به جایی دیگر منتقل شود. طرفداران فرانکو از این تصمیم ابراز مخالفت کردند و در مقابل، مخالفان او که دفن جسد فرانکو در کنار قربانیان حکومتش را در تناقض با ارزش‌های دمکراتیک دانستند. دولت اعلام کرده بود که هدف از این کار، ممانعت از تبدیل شدن این محل برای تجمع فاشیست‌ها این تصمیم را گرفته است و  قرار است که بقایای جسد پس از نبش قبر در کنار همسرش، در مقبره خانوادگی دفن شود.

پس از مخالفت دیوان عالی با این تصمیم دولت در 14 خرداد 1398، نمایندگان مجلس در ماه سپتامبر با ۱۷۶ رای موافق طرح نبش و انتقال قبر فرانکو را تصویب کردند. وکیل مدافع خانوادۀ فرانکو در پی اعلام رأی دادگاه گفت که موکلان او قصد عقب‌نشینی ندارند و مصمّم به ارجاع شکایت به دیوان قانون اساسی و دیوان اروپائی حقوق بشر هستند. ژنرال فرانکو که رهبری نظامیان این کشور را در برابر جمهوری‌خواهان در جنگ های داخلی در سال‌های ١٩٣٦ تا ١٩٣٩ برعهده داشت، در سال 1975 پس از مرگش در آرامگاه عظیمی که در کنار کلیسای جامع سان لورنزو دِ اِل اِسکوریال» در وادی لُس کایدوس» ساخته بود به خاک سپرده شد. صلیب این کلیسا ١۵٠ متر ارتفاع دارد. از همان زمان این مقبره توسط طرفداران او هرساله گلباران می وشد و به محل برگزاری مراسم و بزرگداشت تبدیل وی شده است.

در سال ۱۹۳۱ بعد از ده سال آشوب ی، بر اثر قیام جمهوری خواهان، آلفونس سیزدهم شاه اسپانیا از کشور گریخت و نظام جمهوری در این کشور برقرار شد. نظام تازه تاسیس جمهوری با انجام اصلاحاتی اجتماعی و اقتصادی به مبارزه با قدرت کلیسا پرداخت و قوانینی ضد طبقه ون به تصویب رسانید که طی آن دیانت از حکومت تفکیک گردید، فرقه یسوعیون (ژزوئیت‌ها) منحل و اموال آن‌ها توقیف شد. مدارس از نظارت اهل دین خارج شد و  نهضت قدیمی استقلال کاتالان به حق خودمختاری داخلی دست یافت.

فرانکو با ورود به عرصه ی و افزایش جایگاه اجتماعی با انحلال رژیم پادشاهی پیشین و برقراری حکومت جمهوری در سال ۱۹۳۱ مخالفت کرد؛ پس از آنکه در انتخابات عمومی سال ۱۹۳۶، حزب چپ‌گرای جبهه مردمی در این کشور به قدرت رسید فرانکو و تعداد دیگری از ژنرال‌های ارتش برای سرنگون کردن نظام جمهوری دست به کودتا زدند که با پیروزی آن آتش جنگ داخلی در اسپانیا شعله‌ور شد و با مرگ یکی پس از دیگری ژنرال های دیگر فرانکو به سرعت رهبری جناح خود را به دست گرفت.

فرانکو همچنین از طرف رژیم‌ها و گروه‌های فاشیستی به خصوص نازی‌ها در آلمان و حزب فاشیست در پادشاهی ایتالیا کمک نظامی دریافت می‌کرد، جنگ های داخلی نهایتاً با برجای گذاشتن قریب به نیم میلیون کشته، جنگ در سال ۱۹۳۹ با پیروزی وی به پایان رسید و یک دیکتاتوری نظامی تمامیت‌خواه تحت فرامین و ت های وی در اسپانیا شکل گرفت.

فرانکو در طول زمامداری عنوان ال کادیلو (رئیس) به معنای رئیس حکومت و رئیس دولت را برگزیده بود که عنوانی در ردیف  دوک برای موسولینی و پیشوا برای هیتلر بود.  تحت حاکمیت او اسپانیا نظامی تک حزبی با سلطه حزب سلطنت طلب که فعالیت تمامی احزاب دیگر در آن ممنوع بود را تجربه کرد. این نظام در طول حکومتش با اهداف ی مرتکب مجموعه‌ای از نقض حقوق بشر شد که از آن با نام وحشت سفید» (White Terror) یاد می‌شود. وی پس از حاکمیتی سی و شش ساله در نوامبر سال ۱۹۷۵ درگذشت در حالیکه پیش از مرگش شاهزاده خوآن کارلوس اول را به عنوان جانشین خود تعیین کرد. سه سال پس از مرگ فرانکو قانون اساسی جدیدی به همه‌پرسی گذاشته شد که با رأی ۹۱٫۸ درصدی مشارکت کنندگان نظام حاکم بر اسپانیا به مشروطه سلطنتی در قالب مردم سالاری پارلمانی تغییر کرد.

در طول سال‌های سلطه فرانکو فضای اختناق و عوام فریبی رواج داشت و  مخالفان یا اعدام می‌شدند یا تبعید، به گواهی محققان در سال‌های ۱۹۴۴۱۹۳۹ تعداد اعدام‌های ی به رقم ۱۹۲۶۴۸ نفر رسید. در این سال‌ها حزب‌ها به نهادهای دولتی و فرمایشی تبدیل شدند که  تنها در جهت تبلیغات دولتی پیش می‌رفتند، رومه‌ها سانسور می شدند و یکی پس از دیگری بسته شدند؛ فقر و گرسنگی در اسپانیا کم کم گسترش پیدا کرد و و بی سوادی نیز افزایش بی سابقه ای یافت.

2) دیوان عالی جمهوری فرانسه ارجاع پرونده تخلفات مالی نیکلا سارکوزی به دادگاه کیفری را مورد تایید قرار داد تا زمینه حضور رئیس جمهوری سابق در دادگاه فراهم شود. آقای سارکوزی در این پرونده به مشارکت در جعل فاکتور و استفاده از منابع غیرقانونی مالی برای پیشبرد کارزار تبلیغاتی خود در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۲ متهم شده است که در صورت اثبات اتهامات پیش بینی می شود که دادگاه کیفری فرانسه یک سال مجازات زندان و جریمه ۳۷۵۰ یورویی برای وی مقرر کند.  تصمیم برای ارجاع پرونده تخلفات مالی رئیس جمهوری فرانسه به دادگاه پیش از این ماه فوریه سال ۲۰۱۷ توسط یک قاضی مامور رسیدگی به پرونده اتخاذ شده بود اما درخواست های متعدد تجدید نظر که از سوی وکلای رئیس جمهوری سابق ارائه شد کار رسیدگی به این پرونده را دو سال و هفت ماه به تاخیر انداخت. این پرونده تخلفات مالی در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۲ بوقوع پیوسته است که از آن به عنوان ماجرای بیگمالیون» نام برده می شود.

سارکوزی به دلیل دریافت کمک‌های مالی غیرقانونی در جریان این کارزار انتخاباتی نافرجام انتخاب ریاست‌جمهوری در سال ۲۰۱۲ فراتر از سقف قانونی ۲۰ میلیون یورویی برای کارزار خود هزینه کرده است. در آن زمان به کمک یک آژانس ارتباطات تلاش شده بود با صورتحساب‌های صوری، هزینه کارزار انتخاباتی زیر سقف ۲۲،۵ میلیون یورو نگه داشته شود. سرکوزی پیش از این در یک مورد نقض قانون تأمین مالی کارزار انتخاباتی جریمه مالی پرداخته است. وی پیش از آن در یک دوره، از سال ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۲ رئیس‌جمهوری فرانسه بود.

موسسه بیگمالیون» که مسئولیت برگزاری کارزار تبلیغاتی نیکلا سارکوزی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۲ را برعهده داشت از اوایل سال ۲۰۱۴ و پس از افشاگری چند رسانه فرانسوی درباره تخلفات این شرکت، در تیررس دستگاه قضایی فرانسه قرار گرفت.

بازرسان این پرونده فاش کردند که موسسه بیگمالیون برای دستکاری کردن هزینه های سنگین برپایی میتینگ ها و سخنرانی های انتخاباتی به صورت سیستماتیک دست به جعل فاکتور هزینه‌ها زده اند. بدین ترتیب آقای سارکوزی برای پاسخگویی به اتهامات وارده در این پرونده تنها نیست.

دادگاه کیفری فرانسه قرار است جدا از رئیس جمهوری سابق، سیزده فرد دیگر از جمله کارکنان موسسه بیگمالیون و نیز تعدادی از اعضای سابق حزب اتحاد برای جنبش مردمی ،او ام پ (UMP) را به دلیل مشارکت در تامین مالی غیرقانونی کارزار انتخاباتی مورد محاکمه قرار دهند.


 

محتوای موضوعی  کتاب

1)    اولین مطالعه جامع اصول بازنگری قوانین اساسی

2)     اولین تحلیل شناسایی و نظریه پردازی سنت های اصلی قانوگذاری اصلاحی در جهان

3)     معرفی مفهوم "بریدگی اساسی" به عنوان تضادی با ایده "بازنگری قانون اساسی" برگرفته شده از قوانین اساسی اطراف جهان برای نشان دادن چرایی و توضیح دادن اینکه چگونه رهبران غالباً برخلاف مقررات بازنگری قانون اساسی به بازنگری آن می پردازند و نشان می دهد که چرا هیچ رتبه بندی سختی بازنگری ، معیار قابل اطمینانی از استحکام نسبی قانون اساسی نیست.

فهرست مطالب:

Contents

Introduction-Uncharted Terrain in Constitutional Amendment

Part One: Forms and Functions

Chapter I-Why Amendment Rules?

Chapter II-The Boundaries of Constitutional Amendment

Part Two: Flexibility and Rigidity

Chapter III-Measuring Amendment Difficulty

Chapter IV-The Three Varieties of Unamendability

Part Three: Creation and Reform

Chapter V-The Architecture of Constitutional Amendment

Chapter VI-Finding Constitutional Amendments

Conclusion-The Rules of Law



بازنگری اساسی قانونگذاران ملی ، دومجلس گرایی تحت فشار

 

Constitutional Reform of National Legislatures Bicameralism under Pressure

 

علیرغم اهمیت مجالس دوم (سنا) برای موفقیت نظام های دمکراسی در سراسر جهان، امروزه بسیاری از سؤالات اساسی پیرامون دومجلسگرایی همچنان مورد مطالعه و نظرپردزای قرار نگرفته است.


چه چیزی اصلاحات در نظام های دومجلسی را بسیار دشوار می کند؟


چرا دومجلسگرایی را در مقابل تک مجلسی انتخاب می کنیم؟

 

ارزشهای نظام تک مجلسی چه چیزهایی هستند؟

 

این کتاب نوآورانه به این سؤالات و بسیاری دیگر از منظرهای تطبیقی، آموزه ای، تجربی، تاریخی و نظری می پردازد.



1) دیوان عالی جمهوری اندونزی تقاضای تجدیدنظر زنی که به ۶ ماه حبس به جرم ضبط و پخش مکالمه تلفنی خود با رئیسش برای اثبات  آزار جنسی از سوی او را رد کرد. دیوان عالی بر این باور است که وی به دلیل انتشار مطالب نامفهوم و نامشخص مجرم شناخته شده است. رئیس این زن، وی را در سال ۲۰۱۵ بعد از  انتشار و پخش صدای ضبط شده ی خود به پلیس معرفی نمود. گروه های حقوق بشری صدور چنین حکمی را محکوم نمودند. در این پرونده، نوریل از تماس تلفنی شهوت آمیز مدیر مدرسه ای که در ماتارام، هری در جزیره لمبوک کار می کرد، شکایت کرده بود. وی در  یکی از تماسهای تلفنی ضبط شده ادعا می کند که در آن مدیر او  اظهارات صریح و توهین آمیز جنسی کرده است. صدای ضبط شده او کمی بعد در بین کارکنان مدرسه منتشر و به رئیس آژانس آموزش محلی ارسال شد و همچنین در رسانه های اجتماعی فراگیر و در دسترس همگان قرار گرفت.

مدیر این زن در مدارک ارائه شده به دادگاه اظهار داشته پس از انتشار صدای او شغل خود را از دست داده است؛ در همین راستا دیوان عالی وی را در ماه نوامبر به دلیل " نقض آداب و اصول نجابت و پاکی" براساس قانون اطلاعات و انتقال اندونزی مجرم شناخت. دیوان تلاش های او را در راستای عدم ارائه مدارک و مستندات جدید برای لغو حکم مذکور ناکافی و در نهایت رد نمود. ترجمه صدیقه اشرف نیا

2) با طرح شکواییه برای رسیدگی به مسئولیت دولت های عضو اتحادیه اروپا در خصوص مرگ مهاجرین در دیوان کیفری بین المللی، اعضای این اتحادیه می بایست در خصوص مرگ هزاران مهاجر غرق شده در دریای مدیترانه که از سوی کشور لیبی در حال مهاجرت بودند، مورد دادرسی قرار گیرند. خواهان ها با ارائه اسناد ۲۴۵صفحه ای درخواست مجازات تنبیهی برای دولت ها و اشخاص مسئول در اجرای اقدامات ضد مهاجرتی اتحادیه اروپا بعد از سال ۲۰۱۴می باشند. چرا که اقدامات این دولت ها با ایجاد ممانعت در راه پناهجویی در کشورهای اروپایی زندگی مهاجرین را به خطر انداخته است.

ترجمه مژگان قطان، وکیل دادگستری کارشناس ارشد حقوق بشر

3) دیوان قانون اساسی جمهوری اکوادور طی حکمی درخواستی که از نهادهای عمومی اکوادور برای تعلیق پروژه برنامه ریزی شده معدن کاری طرح شده بود را رد نمود. در صورت پذیرش این درخواست، پس از تعلیق، دولت می بایست موضوع را به همه پرسی برای ادامه کار پروژه می گذاشت. این پروژه که زیرنظر شرکت سل گلد استرالیا قرار دارد به آن اجازه حرکت رو به جلو و گسترش ذخایر طلا و مس و نقره معدن کاسکابل را در اکوادور می دهد. در حال حاضر این پروژه در مراحل پیشرفته اکتشافی قرار دارد و یکی از بلند پروازانه ترین پروژه های معدنکاری این کشور که امیدوار است با آن بتواند وابستگی خود به صادرات نفت خام را کاهش دهد و به اقتصاد خود رونق ببخشد.

ترجمه صدیقه اشرف نیا

4) دیوان عالی ایرلند پیشنهاد شرکت فیسبوک برای عدم ارجاع پرونده افشای داده های کاربران به دیوان دادگستری اروپایی را رد کرد. به این ترتیب، دیوان پرونده نقص حریم خصوصی وسیعی را استماع خواهد کرد که در آن داده های شهروندان اروپایی به ایالات متحده آمریکا واگذار شد.

این پرونده در آغاز توسط یک فعال حریم خصوصی اتریشی به نام ماکس اسچرم مطرح شد. خواسته وی آن بود که آیا روش‌های بکار گرفته شده توسط شرکت های انتقال داده در خارج از کشورهای ۲۸گانه عضو اتحاد اروپا، تضمینی برای حمایت از حقوق شهروندان اروپایی در برابر نظارت دولت آمریکا فراهم می کند. رویه اتخاذ شده توسط دادگاه عالی اروپا بر علیه وضعیت قانونی موجود تاثیر عمده ای بر فعالیت هزاران شرکت خواهد گذاشت. شرکت هایی که کارشان انتقال داده های مربوط به منابع انسانی، نقل و انتقالات مالی و حتی تاریخچه جستجو افراد در موتورهای جستجو اینترنت می باشد.

ترجمه مژگان قطان، وکیل دادگستری کارشناس ارشد حقوق بشر

5) شش قاضی دیوان قانون اساسی جمهوری مولداوی پس از اتهام به داشتن تعصبات ی استعفا دادند. تمامی شش قاضی این دیوان پس از متهم شدن از سوی دولت جدید در رابطه با حمایت متعصبانه از حزب دولت پیشین در آرای دیوان و درخواست دولت برای کناره گیریشان با انتشار اعلامیه استعفای خود را اعلام کردند که در آن همچنین آمده است، روند جایگزینی قضات توسط نهاد مربوطه سریعا پیگیری می گردد.

ترجمه صدیقه اشرف نیا


24 سپتامبر 1993 [2 مهر 1372] برابر است با روز قانون اساسی پادشاهی کامبوج که در آن روز پیش نویس قانون اساسی کنونی این کشور پس از تصویب مجلس موسسان (120 نفری، 113 موافق، پنج مخالف و 2 نفر ممتنع) تشکیل شده توسط دولت انتقالی کامبوج تحت نظارت ملل متحد و بذون همه برگزاری همه پرسی، توسط پادشاه نوردوم سیهانوک امضا و اجرایی گردید. این قانون 158 اصل دارد(همچنین متممی هفت ماده ای نیز به آن اضافه گشته است.)

الف) پیشینه قانون اساسی

کامبوج که در جنوب شرقی آسیا قرار دارد، پس از ۱۰۰ سال استعمار فرانسویان اولین قانون اساسی نوشته خود را در سال 1947 تحت ریاست پادشاه بهمراه دو مجلس به تصویب رسانید و در سال ۱۹۵۳ به استقلال رسید. از آنجا که بر اساسی باورهای قدیمی و منطقه ای، مردم کامبوج نیز مانند بیشتر همسایگان خود اعتقادی به حاکمیت قانون نداشته، اولین قانون اساسی نیز میراث استعمار است که از سال ۱۸۶۳ تا بر این منطقه با عنوان سرزمین تحت‌الحمایه فرانسه ادامه داشته است. این کشور در سال ۱۹۴۱ به اشغال ژاپن درآمد و در همین سال نیز بود که شاهزاده نوردوم سیهانوک به مقام سلطنت رسید. اشغال این کشور در سال ۱۹۴۵ پایان یافت و کامبوج توانست پس از ۱۰۰ سال استعمار به رهبری پادشاه در سال ۱۹۵۳ و با تصویب قانون اساسی، استقلال کامل خود را کسب کند پادشاه جوان سیهانوک، در سال ۱۹۵۵ سلطنت را به پدر خود واگذار کرد تا بتواند بر اساس قانون اساسی در فعالیت‌های ی شرکت داشته باشد.

پایتخت کامبوج پنوم پن است. جمعیت این کشور حدود 15 میلیون نفر و زبان رسمی آن خِمِر است که خط ویژه خود را دارد. شاخه هینه‌یانه (تراوادا) از بودیسم مذهب رسمی کامبوج است.

در قرن نوزدهم، بیشتر مردم عموماً بر این باور بودند که شاه قدرت حکومت بر آب و هوا را نیز داراست تا "عدالت واقعی" را برقرار و توزیع کرده و اوست که "تنها منبع ی امید در بین دهقانان" است. این اصطلاح که مشروعیت پادشاه بیشتر از کاریزما، نسل و کیهان (ماورایی)  ناشی می شود؛ نیز از باورهای مردمی پیشین این منطقه است.

 واژه  کامبوج نیز میراث برگرفته شده از زبان فرانسوی است. نام باستانی این کشور، کمبوجا وابسته به لفظ افسانه‌ای کمبو است.

در ۲۳ اکتبر ۱۹۹۱ با امضای معاهده پاریس و ور کردن معاهده بازگشت صلح، کامبوج تا سازماندهی انتخاباتی آزاد تحت‌الحمایه سازمان ملل قرار گرفت. در ۲۴ سپتامبر ۱۹۹۳ با صحه نهادن به قانون اساسی، نوردوم سیهانوک مجدداً به مقام شاه برگزیده شد.

نظام ی کامبوج پادشاهی مشروطه است و نظارت بر قوانین و تطبیق آنها با قانون اساسی بر عهده شورای قانون اساسی نه نفره ای برای سه سال است که سه نفر منصوب پادشاه، سه نفر منصوب مجلس موسسان و سه نفر از قضات منتخب شورای عالی قضایی است که می بایست دارای تحصیلات عالیه حقوقی، اداری و یا دیپلماتیک بهمراه تجربه کاری قابل توجه داشته باشند. اعضای این شورا نمی بایست از میان، سناتورها، نمایندگان مجلس، اعضای دولت، قضات شاغل و یا شاغلین دولتی انتخاب شوند.

 

ب) درباره قانون اساسی

پس از مقدمه ای کوتاه و اصول ابتدایی، اصل چهارم شعار این پادشاهی را "ملت، دین و پادشاه" تعریف می کند و اصل پنجم و ششم به تعیین به زبان، خط رسمی، پرچم و پایتخت می پردازد. اصل هفتم بیان میدارد که پادشاه حق مادام العمر سلطنت و نه حکومت دارد. وی مصون است و نشان وحدت و ابدیت ملت محسوب می گردد. پادشاه ضامن استقلال، حاکمیت و تمامیت ارضی، حقوق و آزادی شهروندان و معاهدات بین المللی است. وی داوری برای اجرای قدرت های عمومی است که اصل دهم او را منتخب ملت و بدون داشتن حق تعیین جانشین معرفی می کند.


1) مجلس اوکراین مقررات جدیدی را به تصویب رسانید که اجازه استیضاح رئیس جمهور در صورت نقض قانون را می دهد.

2) یکی از احزاب ایالت جامو و کشمیر جمهوری هند به نام کنفرانس مردم با شکایت در دیوان عالی، دستور اجرایی رئیس جمهور به لغو مقررات اصل 375 قانون اساسی که منجر به برقراری وضعیت خاص در این منطقه می شود را مخالف قانون اساسی خواند و دولت را به چالش حقوقی در دیوان عالی فراخواند.

3) دیوان عالی هاوایی در تایید کرد که مقررات قانون اساسی مربوط به آموزش و پرورش در هاوایی قصد داشته است تا زبان هاوایی(‘ōlelo Hawai‘i) را زنده نگه دارد و بطور منطقی در دسترسی آموزشی قرار دهد.

 

4) دیوان قانون اساسی رومانی اصلاحات اخیر قوانین کیفری را غیرقانونی و مخالف قانون اساسی اعلام کرد.

5) دیوان قانون اساسی جمهوری ترکیه ممنوعیت برگزاری اجتماعات و راهپیمایی های صلح آمیز در زمان شرایط اضطراری را خلاف قانون اساسی اعلام کرد.

6) دیوان عالی کانادا در رایی به نفع قربانیان، اشخاص نظامی را فاقد حق مندرج در قانون اساسی برای محاکمه در حضور هیئت منصفه در جرائم جدی اعلام کرد.  


۲۳ می روز اعلام قانون اساسی جمهوری فدرال آلمان و سالگرد هفتادمین سال اجرایی شدن آن از 23 می 1949، [دوم خرداد 1328] است. این قانون با نام گروند گِزِتس (Grundgesetz) – یا قوانین اصلی(Basic Law)شناخته می شود. علت این نامگذاری پرهیز از شناساسی تقسیم آلمان پس از جنگ جهانی توسط قانون اساسی است. هنگامی که شورای پارلمانی در سال های ۱۹۴۸ و ۱۹۴۹ در حال تدوین این قانون بود، آلمان عملاً تقسیم شده بود، لذا از نظر طراحان، می بایست صرفا برای یک دوران انتقالی اعتبار می داشت، تا تقسیم آلمان را تحکیم نبخشد؛ موقت خواندن قانون اساسی در نهایت در سال ۱۹۹۰ بعد از وحدت آلمان ترک گفته شد.

متن نهایی در تاریخ 08 می 1949 (برابر با اردیبهشت 1328) توسط کمیته از کارشناسان دولتی معروف به شورای پارلمانی آلمان در بن تصویب گردید، که اعضای آن توسط مجالس ایالتی انتخاب شده بودند. در شورای پارلمانی، چهار زن و ۷۳ مرد عضویت داشتند که به پاس میراث گرانبهایی که برای فرزندان خود به جای گذاشته‌اند، به آنها "پدران و مادران قانون اساسی" گفته می شود که همان تبعیدیان دوران هیتلر بودند. متن قانون در 23 می، رئیس این شورا و نخستین صدراعظم تاریخ آلمان فدرال، در اختیار افکار عمومی قرار گرفت و رسمیت یافت.


پیشینه:

شورای پارلمانی در اجرای "سند فرانکفورت" تشکیل شد. این سند در نشست هیئت‌های نمایندگی آمریکا، فرانسه، بریتانیا، هلند، بلژیک و لوکزامبورگ به عنوان متفقین غربی به تصویب رسیده بود. نشست متفقین در فاصله ۲۳ فوریه تا دوم ژوئن سال ۱۹۴۸ برای روشن‌کردن ساختارهای ی آینده آلمان در لندن تشکیل شد. سند فرانکفورت روز اول ژوئیه همان سال از سوی فرمانداران نظامی متفقین تسلیم رؤسای دولت‌های ایالات غربی آلمان شد. مصوبه متفقین در لندن، این ماموریت را به رؤسای دولت‌های یازده ایالت می‌داد که مقدمات تشکیل مجلسی را برای تدوین قانون اساسی فراهم کنند. به موجب سند فرانکفورت، قانون اساسی جدید می‌بایست دمکراتیک می‌بود، مانع بازگشت نگرش‌های فاشیستی و نژادپرستانه می‌شد، حقوق پایه مردم را تضمین و یک سیستم فدرالی را در آلمان پایه‌ریزی می‌کرد. این خواست تصویب‌کنندگان سند فرانکفورت، یعنی متفقین غربی بود. متن نهایی با امضای کشورهای غربی نیروهای متفقین در ۱۲ مه در نهایت در ۲۳ مه اجرایی شد.

هیچ قانون اساسی در آلمان به این مدت اعتبار نداشته است و در طول سالیان گذشته آزمون حقانیتش را گذرانیده و تجربه موفقیت آمیزی بهمراه داشته است. این قانون از عهده مقابله با چالش های متعددی مانند تسلیح مجدد، مجاز گردانیدن دوباره خدمت نظامی و تصویب قوانین حالت اضطراری برآمده است. طبق یک نظرسنجی که در سال ۲۰۱۴صورت گرفته است، بیش از ۹۰  درصد مردم اعتماد بسیار زیاد» و یا بسیار» به این قانون اساسی و دیوان قانون اساسی به مثابه نگهبان قانون اساسی» اعتماد دارند. در خارج نیز به این قانون اساسی بسیار احترام گذاشته می شود. در بخش صدور قانون اساسی»، این قانون به مثابه سرمشق برای چندین قانون اساسی و از جمله به طور مثال در جمهوری پرتغال، پادشاهی اسپانیا، جمهوری استونی و همچنان در آسیا و آمریکای جنوبی قرار گرفته است.


The Parliamentary Council of the Federal Republic of Germany, 1948/49 Conference of members of the Parliamentary Council and the military governors of the West Zones about the German constitution| Brian Robertson (l) and Carlo Schmid (r) - 1948

آشنایی با قانون اساسی و ویژگی های آن:

قانون اساسی هفتاد ساله‌ای که هنوز جوان و پرقدرت است. اکسیر جوانی این قانون اساسی را می توان انسان گرایی و احترام به حقوق بشر در آن دانست که سبب شده است همچنان جوان و پویا به نظر برسد. این قانون به عنوان یکی از انسانگراترین قوانین اساسی جهان شناخته میشود. روح انسانگرایی و تاکید بر حقوق ملت از ویژگی‌های برجسته این قانون است.

قانون اساسی آلمان دارای یک مقدمه بسیار کوتاه و 146 اصل در قالب ۱۲ فصل است. این قانون تشکیل شده از یک مقدمه، حقوق اساسی و یک بخش ساختاری است. در قانون اساسی، نظام ی و اصول اساسی تعیین شده اند. این قانون یک صدراعظم پرقدرت، یک نمایندگی فدرال پرقدرت، یک دیوان قانون اساسی فدرال پرقدرت و یک رئیس جمهور فدرال ضعیف در میان نهادهای اساسی در نظر گرفته است.

The Parliamentary Council of the Federal Republic of Germany, 1948/49 The 4 'mothers' of the Basic Law (the provisional constitution) for the Federal Republic of Germany, members of the Parliamentary Council| from left: Helene Wessel, Helene Weber, F


کرامت انسانی

فصل اول از ۱۲ فصل قانون اساسی آلمان تمامی به تعیین حقوق انسان‌ها اختصاص یافته است. این فصل، با محاسبه سه اصل فرعی "۱۲ آ "، "۱۶ آ" و "۱۷ آ " در مجموع دارای ۲۲ اصل است. از اصل یک تا ۱۷ حقوقی را توضیح می‌دهد که مردم دارند و تنها در سه ماده ۱۷ آ و ۱۸ و ۱۹ محدودیت‌هایی تعریف می‌شوند که تنها بر پایه قوانین مدنی می‌توان در مورد این حقوق اعمال کرد.

متن قانون با یکی از انسانگراترین مفاد قانونی تصویب‌شده در جهان آزاد آغاز می‌شود. اصل اول قانون اساسی آلمان می‌گوید: "حرمت انسانی غیرقابل تعرض است." در این ماده، برای بیان "غیر قابل تعرض" بودن حرمت انسانی، از واژه‌ای استفاده شده است که برگردان فارسی آن در بیانی دقیق‌تر "غیر قابل لمس" است. شاید همین اصطلاح به تنهایی بتواند دقتی را که "پدران و مادران قانون اساسی آلمان" به خاطر آن ستوده می‌شوند، نشان بدهد. در نتیجه تمام نهادهای آلمان، چه در سطح دولت و چه در جامعه مدنی، بر اساس نخستین بند قانون اساسی این کشور موظف‌اند حرمت انسانی را پاس بدارند.

این اصل بیان می دارد "کرامت انسان مصون از هرگونه تعرض است. رعایت و حفاظت از آن، وظیفه تمام قوای نظام می‌باشد." در نتیجه حکومت آلمان در آن خود را مکلف به احترام و رعایت "حقوق قطعی و تعرض‌ناپذیر بشر" به عنوان "پایه و اساس هر جامعه بشری، صلح و عدالت در جهان" می‌داند.

در این اصل، پس از تاکید بر غیر قابل تعرض بودن حرمت انسانی، بلافاصله بر التزام دستگاه‌های حاکمه برای احترام‌گذاشتن به این حرمت و حفاظت از آن تاکید می‌شود. از همین جا است که روح قانون اساسی جامعه‌ای زنده می‌شود که قرار است در آن قانون، فراتر از همه چیز باشد و نام "حکومت قانون" را به خود بگیرد.

کرامت انسان و حقوق بشر، همچنین نقشی اساسی در ت خارجی و امور بین الملل دارد، زیرا در بسیاری مواقع، نقض سیستماتیک حقوق بشر مرحله اول مناقشات و بحران‌ها می‌باشد. آلمان به طور مشترک با شرکایش در اتحادیه اروپا و با همکاری سازمان ملل در راستای حفظ و توسعه استانداردهای حقوق بشری در سراسر جهان تلاش می‌کند.

این اصل حفظ حرمت انسانی، صلح و عدالت را نه تنها حق شهروندان آلمان، بلکه حق همه بشریت می‌داند و مردم خود را نیز به دفاع از این حقوق در جهان مکلف می‌سازد. از آنجا که دولت معرف و نماینده مردم است، این تکلیف مردم باید از طریق دولت اجرا شود.

در مواد دوم تا نوزدهم فصل اول قانون اساسی آلمان به ترتیب آزادی فرد، برابری انسان‌ها در برابر قانون، آزادی عقیده، نظر، بیان، همایش، تشکیلات، محل زندگی و کار و حتی حق امضای تومار توضیح داده می‌شود تا در مورد رعایت حقوق پایه شهروندان جایی برای تعبیر و تفسیر باقی نماند. در همین فصل اما موادی هم  مقررات مربوط به اجتماعی کردن فرد، تابعیت، و حقوق پناهندگی وجود دارد. از جمله ماده‌ای که سلب تابعیت از شهروندان آلمان را ممنوع می‌کند.

بر پایه اصل دوم، رشد شخصیت هر انسانی در جامعه تا آنجا که مانع رشد شخصیت دیگران نشود و نظم برآمده از قانون اساسی را نقض نکند، آزاد است، هر انسانی از حق زندگی و امنیت جانی برخوردار است و آزادی او نباید نقض شود، مگر به حکم قوانینی که نمی‌توانند ناقض قانون اساسی باشند.

The Parliamentary Council of the Federal Republic of Germany, 1948/49 Max Brauer (87-1973) signing the Basic Law (the provisional constitution) of the Federal Republic of Germany in Bonn - place: auditorium of the Bonn Paedagogical Academy - 23.05.

اصل سوم در توضیح برابری انسان‌ها می‌گوید:

۱همه انسان‌ها در برابر قانون برابرند.

۲ن و مردان دارای حقوق مساوی هستند.

۳هیچ کس مجاز نیست به خاطر جنیست، تبار، نژاد، زبان، موطن، عقیده، دین و جهان‌بینی ی خود مورد تبعیض قرار گیرد و یا از امتیاز برخوردار شود.

نوزده ماده فصل نخست قانون اساسی آلمان در بررسی نهایی چیزی نیستند جز انعکاس و تعریف روشن‌تری از منشور بین‌المللی حقوق بشر.

 

خدا و انسان‌ها

اگرچه در مقدمه قانون اساسی آلمان از "مسئولیت" آلمان ها "در برابر خدا و انسان‌ها" صحبت شده است، و این آزادی از طریق اصل 4 تضمین شده است: "آزادی اندیشه، آزادی عقیده و آزادی دینی و جهان‌بینی مصون از هرگونه تعرض می‌باشد. بجاآوردنِ بدون مزاحمت مناسک دینی تضمین می‌گردد."

تکثرگرایی و سکولاریزاسیون رو به افزایش از مشخصه‌های فضای دینی آلمان می‌باشد: 55 درصد جمعیت آلمان اعتقاد خود به یکی از دو مذهب بزرگ مسیحی را ابراز داشته اند. حدود 36 درصد جمعیت عضو هیچ مذهبی نمی‌باشند. از طریق مهاجرت، اهمیت اسلام در فضای دینی رو به افزایش است. تعداد مسلمانان ساکن آلمان که ریشه آنها به 50 کشور مختلف بر می‌گردد، حدود 4 الی 5 میلیون نفر تخمین زده می‌شود، البته بررسی و تحقیق متمرکزی در این زمینه صورت نمی‌گیرد.

زندگی یهودیان در آلمان که پس از هولوکاست کاملاً نابود شده بود، پس از پایان مناقشات شرق و غرب و از طریق مهاجرین ورودی از شوروی سابق احیاء شد. امروزه در آلمان حدود دویست هزار یهودی زندگی می‌کنند. حدود صد هزار نفر از آنها در 105 انجمن یهودی سازمان یافته‌اند که نمایانگر طیف دینی گسترده‌ای می‌باشند و توسط شورای مرکزی یهودیان آلمان که در سال 1950 تأسیس شده است، نمایندگی می‌شوند.

آلمان دارای کلیسای رسمی حکومتی نمی‌باشد. اساس رابطه حکومت و دین، آزادی دینی، جدایی حکومت و کلیسا (دین) به معنی بی‌طرفی حکومت از منظر جهان بینی و خودمختاری جوامع دینی می‌باشد که در قانون اساسی تضمین شده‌اند. حکومت و جوامع دینی همکاری مشارکتی دارند.

برابری انسان‌ها در برابر قانون

"تمام انسان‌ها در برابر قانون برابر هستند. مردان و ن دارای حقوق برابر می‌باشند. حکومت از اجرای عملی برابری حقوق ن و مردان حمایت نموده و در راه حذف نقایص موجود تلاش می‌کند. هیچ کس به دلیل جنسیت، اصالت، نژاد، زبان، وطن و زادگاه، اعتقاد، عقاید دینی و ی خود نباید مورد تبعیض یا ترجیح قرار گیرد." به تمام این موارد در ماده 3 قانون اساسی پرداخته شده است.

آزادی مطبوعات و آزادی بیان

مطابق این قانون هر کسی می‌تواند هرچه می خواهد بنویسد و بگوید مادامی که به حقوق اساسی انسان‌های دیگر تعرض نکند. در آلمان آزادی مطبوعات و آزادی بیان شامل تمام انسان‌ها می‌شود. این آزادی‌ها از طریق اصل 5 مورد محافظت قرار گرفته‌اند. صاحب رومه ها و شبکه‌های رادیویی و تلویزیونی نه دولت می‌باشد و نه احزاب مختلف، بلکه یا سازمانی خصوصی می‌باشند و یا عمومی. و بدیهی است که سانسوری وجود ندارد که تعیین کند، چه می‌توان گفت و چه می‌توان اندیشید.

مانعی در برابر به دمکراسی

امتیاز برجسته دیگر این قانون در مقایسه با قوانین اساسی بسیاری از کشورها دقت در جزئیات آن برای جلوگیری از به حقوق دمکراتیک فرد و جامعه است. این دقت ناشی از تجربه تلخی است که آلمانی‌ها پس از بنیادگذاری جمهوری وایمر با کودتای دارودسته هیتلر و حزب ناسیونال سوسیالیست کارگران در سال ۱۹۳۳ کسب کردند؛ اتفاقی که به رشد فاشیسم و جنگ جهانی دوم، نابودی بخش مهمی از اروپا، کشتار میلیون‌ها انسان و سرانجام تسلیم‌شدن بدون قید و شرط آلمان در برابر متفقین انجامید.

"پدران و مادران قانون اساسی آلمان" در نشستی که ظرف یک هفته به تدوین یکی از تفسیرناپذیرترین قوانین اساسی جهان انجامید، کوشیدند همه راه‌ها را برای تکرار چنین فاجعه‌ای ببندند. تجربه تلخ حاکمیت فاشیسم سبب شد که نمایندگان شورای پارلمانی آلمان نسبت به دمکراسی و حقوق بشر در جهان نیز احساس مسئولیت کنند. تا آنجا که در اصل ۱۶ قانون اساسی به تبیین حق پناهندگی پرداختند و تصویب کردند: "افرادی که تحت تعقیب ی هستند از پناهندگی ی بهره‌مند می‌شوند."

این اصل از قانون اساسی آلمان سبب شده است که به رغم اعتراضات راستگرایان و بیگانه‌ستیزان، آلمان همچنان بالاترین میزان پذیرش پناهجو را در جهان غرب داشته باشد. اصل ۱۶ قانون اساسی اکنون یکی از مسائل مورد مناقشه دائمی میان دولت و نیروهای راستگرا است. راستگرایان افراطی نه تنها خواستار بستن دروازه‌های آلمان و اروپا به روی پناهجویان هستند، بلکه معتقدند پس از رد درخواست پناهندگی هر پناهجو، باید او را به فوریت از آلمان اخراج کرد. اما "پدران و مادران قانون اساسی آلمان" با تصویب این قانون سنگر مستحکمی برای مدافعان دموکراسی و حقوق بشر ساخته‌اند که تصور نمی‌رود راستگرایان افراطی به این زودی‌ها بتوانند در آن شکاف ایجاد کنند. در آلمان هر پناهجو هنوز می‌تواند در صورت رد درخواست خود علیه دولت شکایت کند و دست‌کم تا رسیدگی به این شکایت از اخراج در امان باشد.


حقوق ملت، تکالیف دولت

در قانون اساسی آلمان به طور عمده "حقوق فردی و اجتماعی" از آن مردم است، در حالی که دولت تنها تعهدات و تکالیفی در برابر مردم دارد که مجبور به اجرای آن‌ها است و تعدی از آن‌ها قانون‌شکنی محسوب می‌شود. البته مردم هم در برابر حقوقی که از دولت طلب می‌کنند، وظایفی را باید بپذیرند که مهم‌ترین آن تامین هزینه‌های دولت از طریق پرداخت مالیات، تمکین به قانون و احترام به مجریان آن، یعنی ضابطان دادگستری است.

ابعاد این تکالیف را قوانینی تعیین می‌کنند که به هیچ وجه نمی‌توانند با قانون اساسی تعارض داشته باشند. برای کنترل این امر هم بر پایه همین قانون اساسی "دیوان قانون اساسی" تشکیل شده است که در شهر کارلسروهه مستقر است و مصوبات آن برای همگان لازم الاجرا است. در آلمان هر شهروندی که معتقد باشد رفتاری متعارض با قانون اساسی نسبت به او اعمال شده است، می‌تواند به این دیوان مراجعه کند. این دیوان در واقع عالی‌ترین مرجع قضائی آلمان است.


بازنگری ها:

این قانون تاکنون 62 بار اصلاح و بروزرسانی شده است که حوزه آن بازنگری های تقوییت جمهوری فدرال و غرب، یکپارچگی اروپا و اتحاد مجدد آلمان بوده است. اصل حق پناهندگی نیز اصلاح شده است. بازنگری قانون اساسی باید با اکثریت دو سوم از هر دو مجلس، بوندستاگ و بوندسرات تصویب شود.

دو متن از ترجمه فارسی این قانون در اینجا از مرکز پژوهش های مجلس و اینجا از سفارت آلمان در تهران اینجا در دسترس است.

The home of the German parliament, or Bundestag. Photo: DPA


1) شهروندان کنفدراسیون سوئیس در همه‌پرسی کنترل اسلحه» به پای صندوق‌های رای رفتند و به ممنوعیت حمل اسلحه رای مثبت دادند. این همه پرسی در راستای ت‌های اتحادیه اروپا برگزار شده است. سوئیس در اتحادیه اروپا عضویت ندارد اما یکی از امضاءکنندگان توافق‌نامه شنگن یا سیستم بدون مرز» است که عدم اخذ این تصمیم از سوی دولت سوئیس می‌تواند این کشور را در خطر اخراج از منطقه شنگن قرار دهد. پس از وقوع حملات تروریستی نوامبر ۲۰۱۵ فرانسه، اتحادیه اروپا در سال ۲۰۱۷ تصمیم گرفت قوانینی سخت‌گیرانه‌ای علیه خرید و فروش و حمل تفنگ‌های نیمه اتوماتیک که از آنها در عملیات‌های تروریستی استفاده می‌شود، وضع کند.

نزدیک به ۶۴ درصد رای دهندگان در این همه پرسی از اعمال مقررات سخت تر بر سلاح های نیمه‌خودکار و خودکار حمایت کرده اند. غیر از کانتون ایتالیایی زبان، بقیه کانتون‌ها به اجرای قوانین سختگیرانه تر درباره حاملان سلاح گرم رای مثبت دادند. برخی آمار نشان می هد به ازای هر 100 سوئیسی 42 اسلحه وجود دارد و به نظر می رسد مردم سوئیس با 8.42 میلیون نفر جمعیت، بین 2.3 میلیون تا 3.4 میلیون قبضه سلاح گرم در دست دارند که از این میان تنها 875 هزار سلاح به ثبت رسیده است. طرفداران حقوق اسلحه از وضع قوانین محدود کننده حمل و نگهداری اسلحه ناراضی هستند و آن را در تعارض با میراث و هویت ملی سوئیس می‌خوانند.

2) ایالات آلابامای آمریکا سقط جنین را غیرقانونی می‌کند.

مجلس ایالتی آلاباما در آمریکا با اکثریت آرا لایحه ممنوعیت سقط جنین را تصویب کرد. اکثریت نمایندگان این مجلس ( ۲۵ موافق در برابر ۶ مخالف) به لایحه سخت‌گیرانه ممنوعیت سقط جنین رأی مثبت دادند درحالیکه هیچکدام از ۴ نماینده زن این مجلس با این امر موافق نبودند. هر ۲۵ سناتور رای دهنده مرد هستند، نکته‌ای که مورد اعتراض بسیاری از فعالان حقوق ن قرار گرفته است. در سال جاری ۱۶ ایالت در آمریکا لایحه محدودیت سقط جنین را به مجلس برده‌اند و از این میان تاکنون چهار ایالت آن را به قانون تبدیل کرده‌اند.

این لایحه حالا برای قانون شدن فقط به امضای فرماندار این ایالت نیاز دارد. فرماندار آلاباما خانم کِی آیوی» اعلام کرده است فقط پس از بررسی کامل این لایحه آن را امضا خواهد کرد. هواداران این قانون می‌گویند دادگاه این ایالت آن را متوقف خواهد کرد اما امیدوارند دیوان عالی کشور سرانجام آن را تأیید کند.

بر اساس این لایحه سقط جنین ن در آلاباما در هر شرایطی ممنوع خواهد بود، حتی اگر زن در پی یا ی با محارم باردار شده باشد. تنها استثنایی که برای این قانون پیش‌بینی شده این است که زایمان جان زن باردار را به خطر بیندازد. قانون مذکور شش ماه پس از آن که به امضای فرماندار آلاباما برسد اجرایی خواهد شد. طبق این قانون هر پزشکی که قصد انجام سقط جنین را داشته باشد ۱۰ سال و اگر آن را انجام دهد ۹۹ سال زندانی خواهد شد. همچنین این لایحه هیچ استثنایی برای سقط جنین حاصل از یا رابطه جنسی با محارم نیز قائل نمی‌شود. کامالا هریس، سناتور دموکرات آلاباما در واکنشی اعلام کرد این لایحه تلاشی است از سوی مردان تا به ن بگویند با تن خود چه کنند» و نیز پزشکان را مجرم» می‌سازد. همچنین سازمان ملی ن آمریکا نیز این ممنوعیت را مغایر با قانون اساسی» خواند و گفت که این لایحه تلاشی است آشکارا برای جلب حمایت یِ نامزدهای مخالف سقط جنین» در انتخابات پیش رو. در ماه‌های گذشته سال جاری میلادی فرمانداران ایالات‌های جورجیا، کنتاکی، میسی‌سی‌پی و اوهایو با امضای لوایح مشابهی به تغییرات در قانون سقط جنین رسمیت بخشیدند.

در پی تصویب این قوانین، دونالد ترامپ، رئیس جمهوری ایالات متحده آمریکا، با اظهار اینکه "قویا طرفدار حفظ حیات است" افزوده است که سه استثنا را در نظر می‌گیرد. اصطلاح طرفداران حفظ حیات به کسانی اطلاق می‌شود که در مجموع با حق ن در سقط جنین به دلخواه مخالف هستند. رئیس جمهوری آمریکا گفته است سقط جنین باید در موارد حاملگی در نتیجه به عنف و ی محارم و برای حفظ جان مادر مجاز باشد.  پیشتر براساس رای دیوان عالی ایالات متحده، آزادی ن در سقط جنین در این کشور به رسمیت شناخته شده است اما اخیرا مجالس برخی ایالت‌های آمریکا قوانینی را وضع کرده‌اند که این حق را محدود و حتی از ن سلب می‌کند.  طراحان این قوانین انتظار دارند که این موضوع به دادگاه عالی کشیده شود و قضات دادگاه که گرایش بیشتری به محافظه کاری دارند رای قبلی را که چند دهه پیش داده شده لغو کنند.

3) روز جمعه، ۲۷ اردیبهشت (۱۷ مه)مجلس جمهوری چین (تایوان) در پیروی از رای پیشین دیوان قانون اساسی این کشور با ۶۶ رای موافق در برابر ۲۷ رای طرحی را تصویب کرد که بر اساس آن همجنس‌گرایان می‌توانند ابتدا یک "زندگی مشترک دائمی" را به طور رسمی آغاز کنند و پس از مدتی ازدواج خود را به ثبت برساننداین دیوان دو سال پیش حکم داده بود که ازدواج همجنس‌گرایان مخالف قانون اساسی نیست و به دولت و پارلمان تا ۲۴ مه سال جاری فرصت داده بود، قانون ازدواج را تغییر دهند.

دو سال پس از موافقت دیوان قانون اساسی تایوان با ازدواج همجنس‌گرایان، مجلس تایوان روز جمعه به قانونی شدن ازدواج آنها رای داد. پیشتر دیوان قانونی اساسی تایوان در ماه می سال ۲۰۱۷ میلادی با صدور حکمی خواستار توقف اعمال تفسیر مخالفت قانونی اساسی با ازدواج همجنس‌گرایان شده بود. بر پایه این حکم به دولت تا روز ۲۴ ماه می سال ۲۰۱۹ مهلت داده شده بود که ازدواج همجنس‌گرایان را قانونی کند.

با وجود برگزاری تجمع‌ها و فعالیت کارزارهای مخالفان و حتی برگزاری همه پرسی پرانتقاد، ازدواج همجنس‌گرایان در تایوان همزمان با روز جهانی هوموفوبیا(مبارزه با دگرباش‌هراسی) قانونی شد. برای این منظور دولت یک طرح و اپوزیسیون محافظه‌کار دو طرح قانونی ارائه کرده بودند که در نهایت طرح دولت بیشترین رای را کسب کرد.

بخش قابل توجهی از جامعه و نهادهای دینی با ازدواج همجنس‌گرایان مخالف هستند. در نوامبر گذشته حدود هفت میلیون نفر در یک همه‌پرسی با ازدواج همجنس‌گرایان مخالفت کردند و سه میلیون نفر با آن موافق بودند و در هفته‌های اخیر احزاب درون پارلمان بحث‌ها و مذاکرات مفصلی در باره قانون جدید داشتند. نمایندگان محافظه‌کار زندگی شوئی را تنها مختص زن و مرد می‌دانند، به همین دلیل با تغییر قانون ازدواج مخالف بودند.

آنها دو طرح ارائه کرده بودند که برای "زندگی مشترک" همجنس‌گرایان و نه ازدواج رسمی آنان در نظر گرفته شده بود. دولت برای جلب بخشی از اپوزیسیون محافظه‌کار از تغییر قانون ازدواج چشم‌پوشی کرد و طرح قانونی تازه‌ای برای ازدواج همجنس‌گرایان تهیه کرد.خانم تسای اینگ ون، رئیس جمهور تایوان در پیامی توئتیری رای پارلمان را یک "موفقیت بزرگ" خواند و گفت: ما گام بزرگی در راه برابری واقعی همگان و تبدیل کردن تایوان به کشوری بهتر برداشته‌ایم.» 

"اتحاد طرفداران ازدوا‌ج‌های ثبت‌شده" تایوان نیز ضمن ابراز خرسندی از تصمیم پارلمان تاکید کرد که با این اقدام، تایوان برگ تازه‌ای از تاریخ خود را ورق زده است.» دگرباشان جنسی و مدافعان حقوق بشر تایوان سال‌هاست که برای برابری تمامی شهروندان در برابر قانون مبارزه می‌کنند. سازمان عفو بین‌الملل ضمن تقدیر از تصویب قانون ازدواج همجنس‌گرایان در تایوان ابراز امیدواری کرد که کشورهای دیگر آسیایی نیز از آن پیروی کنند. همزمان بسیاری از طرفداران قانونی شدن ازدواج همجنسگرایان در تایوان با وجود بارش سنگین باران روز جمعه و با هدف حمایت از نمایندگان همسو در مقابل ساختمان مجلس تجمع کرده بودند. بدین ترتیب تایوان خود را به عنوان پیشتاز تامین حقوق همجنسگرایان در قاره آسیا مطرح کرد.

4) سانفرانسیسکو در ایالت کالیفرنیا نخستین شهر در آمریکاست که استفاده از فن‌آوری تشخیص چهره را برای پلیس و ادارات دولتی ممنوع می‌کند. ۸ تن از ۹ عضو شورای این شهر به عدم استفاده از این فن‌آوری رای دادند.  این ممنوعیت بخشی از اجرای قانونی فراگیرتر است که ادارات شهری را مم می کند برای خرید فناوری های تجسسی یا استفاده از آن چه در حال حاضر در دست دارند از هیات رئیسه شورای شهر مجوز بگیرند.

آرون پسکین، یکی از اعضای شورای شهر سانفرانسیسکو، می گوید: ما می توانیم بدون تبدیل شدن به کشوری امنیتی امنیت داشته باشیم.» این قانون بر استفاده دولت فدرال از این فناوری در فرودگاه ها و بنادر و استفاده محدود شخصی یا تجارتی آن تاثیری نمی گذارد.

منتقدان می گویند فناوری پیشرفته به پلیس در یافتن مظنونین و مفقودین کمک کرده و ارزان تر و سریع تر خواهد بود.

مدافعان حریم شخصی ابراز نگرانی می کنند، روزی خواهد رسید که هویت مردم در مراجعه به مراکز خرید، پارک ها یا مدارس تشخیص داده شده و ردیابی خواهد شد. در بیانیه شورای شهر سانفرانسیسکو آمده است که فن‌آوری تشخیص چهره بیشتر از آن‌که فایده داشته باشد، حقوق و آزادی‌های مدنی را به خطر می‌اندازد» و می‌افزاید که استفاده از این فناوری موجب تشدید بی‌عدالتی نژادی شده و حریم خصوصی مردم را به خطر می‌اندازد.»

شماری از شهروندان نگرانند که استفاده از این فناوری سبب شود تا افراد بیگناه به اشتباه مجرم شناخته شوند و دیگر آنکه زندگی خصوصی افراد در خطر قرار بگیرد. در مقابل برخی دیگر معتقدند که این فناوری می‌تواند در برخورد با مجرمان و تامین امنیت مفید باشد.

5) با تصویب پارلمان، حجاب در دبستان‌های اتریش ممنوع شد.

نمایندگان مجلس جمهوری فدرال اتریش قانونی را به تصویب رساندند که به موجب آن استفاده از حجاب در دبستان‌های این کشور ممنوع خواهد شدمظابق این قانون استفاده از روسری در مدارس ابتدایی برای دانش‌آموزان ممنوع می‌شود. این قانون، تنها حجاب اسلامی ممنوع اعلام کرده و سایر پوشش‌های مذهبی را ممنوع نکرده است.

6) دیوان عالی جمهوری اوگاندا، اقدام به تایید حکم پیشین دیوان قانون اساسی کرد که مطابق آن، حذف محدودیت زمانی برای دوره ریاست جمهوری، مطابق قانون اساسی تشخیص داده شده بود.[مترجم: هومن گل محمد دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق بین الملل دانشگاه شهید بهشتی،@houmangm]

7)دیوان قانون اساسی جمهوری مولداوی در واکنش به یک تجدیدنظرخواهی مغایرت با قانون اساسی اقدام به صدور رای کرد. موضوع تجدیدنظرخواهی، عبارت "زن" در ماده پنجم قانون عفو مصوب ۱۰ جولای ۲۰۰۸ بود. در متن درخواست اظهار شده است که قانون مذکور، حق آزادی از زندان را تنها از آن مادران دارای فرزند زیر هشت سال می داند و پدران با شرایط مشابه را نادیده گرفته است. در حالی که هر دو گروه در وضعیت یکسانی از منظر حق مراقبت از فرزندان قرار دارند و این قانون منجر به رفتار تبعیض آمیز خواهد شد.[علی شکرانه مهربانی]

8) دیوان عالی ایالات متحده آمریکا در رایی بیان داشت، در قانون اساسی مرگ بدون درد» در اجرای مجازات اعدام تضمین نشده است. این تصمیم در خصوص زندانی اهل میسوری اتخاذ شد که قرار بود با تزریق ماده کشنده باوجود شرایط دردناک که منجر به خفگی وی می شود اعمال مجازات گرد.. دیوان، با ۴رای از ۵ رای، دعوای آقای راسل بوکلوز را رد کرد. ایشان ادعا کرده بود که تزریق ماده کشنده به دلیل ایجاد خونریزی و خفگی مجازات غیر معمول و بیرحمانه ای است. او متذکر شد که دولت باید روش دیگری از اجرای مجازات همانند اعدام با گاز را برای مجازات وی در پیش گیرد. این پرونده جناح بندی ایدئولوژیکی سختی بر سر موضوع اجرای اعدام در دیوان برانگیخت.[مترجم: مژگان قطان، فارغ التحصیل حقوق بشر و وکیل دادگستری، @mjghattan]

9)دیوان عالی جمهوری اسلامی افغانستان، مدت زمان دوره ریاست جمهوری فعلی را تا زمان برگزاری انتخاباتِ به تعویق افتادۀ این کشور، تمدید کرد.[مترجم: هومن گل محمد دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق بین الملل دانشگاه شهید بهشتی، @houmangm]


ماه می سال 1992، [28 اردیبهشت 1371] برابر اس با روز قانون اساسی جهموری ترکمنستان که در پی فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و کسب استقلال ترکمنستان، به تصویب رسید. هجدهم ماه می در ترکمنستان همچنین روز مخدومقلی فراغی نام‌گذاری شده است و این روز در کنار روز گرامیداشت تصویب قانون اساسی ترکمنستان در سال 1992 میلادی به عنوان روز رستاخیز و وحدت ملی این کشور نیز گرامی داشته می‌شود. این سالروز تعطیل رسمی می‌باشد که در آن برنامه‌های متنوع فرهنگی، هنری نیز در مناطق مختلف این کشور برگزار می‌شود. بزرگداشت مقام مخدومقلی فراغی» شاعر و ادیب ترکمنی در عشق‌آباد» پایتخت ترکمنستان در محل برج قانون اساسی ترکمنستان» با حضور مقامات عالی رتبه دولت ترکمنستان و نیز سفرا و دیپلمات‌های خارجی مقیم این کشور برگزار می شود.

آشنایی با مخدومقلی فراغی و علت بزرگداشت او در روز قانون اساسی

مخدومقلی فراغی از بزرگ‌ترین سرایندگان و سخنوران زبان ترکمنی و زاده یکی از روستاهای گنبد کاووس» است. وی روستای حاجی قوشان» گنبدکاووس پا به جهان گذاشته است. او در شعر خود مسائل اجتماعی و ی را مورد توجه قرار داده و به اتحاد ترکمن‌ها و تقبیح جنگ‌های آن دوران بخصوص حمله نادرشاه افشار می‌پردازد. در مورد حمله نادر به ترکمن‌ها با وجود کمک‌های قبلی ترکمن‌ها در اوایل حکومت او شعری گفته که در آن نادر را فتاح و محکوم به فنا می‌نامد و از عواقب کشتارهای خود آگاه می‌کند:

امروز شاهی، فردا گدایی               از ایل و زمان جدایی

خیلی گناهکاری ای فتاح              عاقبت روزی کشته و فدایی

پیش‌بینی او بزودی با ترور نادر شاه توسط یکی از اقوام خود به واقعیت پیوست.

او به دلیل اعتراض به ریاکاری دینی عالمان دورو و کنایاتش به ان و صوفیان مورد تحریم قرار گرفته و محاکمه شده و به‌طور کلی مورد غضب اغلب خان‌ها و قدرتمندان زمان خود بود. آرامگاه کنونی مخدومقلی مربوط به اواخر دوره قاجاریه - دوره پهلوی است و در شمال استان گلستان، شهرستان مراوه‌تپه، روستای آق‌توکای واقع شده‌ است. این اثر به‌ عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده‌ است. در دهه 1370 بنایی بر روی این مقبره ساخته شده و در 20 اردیبهشت 1378 با حضور صفرمراد نیازوف» رئیس جمهور وقت ترکمنستان و وزیر وقت فرهنگ و ارشاد ایران افتتاح شد. هرساله در زادروز مخدومقلی فراغی مراسمی با حضور مردم و مقامات دولت ایران و ترکمنستان در کنار این آرامگاه برگزار می‌شود.

آشنایی مختصر  با قانون اساسی و نظام ی ترکمنستان

قانون اساسی کنونی ترکمنستان دارای  8 فصل و 117 اصل ‏است. مطابق قانون اساسی، ترکمنستان دارای نوعی از نظام های جمهوری ریاستی است و ساختار آن میراث نظام سابق شوروی بوده و شامل رئیس‌جمهور، و دبیر حزب دموکراتیک ترکمنستان که عملاً رئیس مجلس و جانشین رئیس جمهور است. ریاست قوه قضاییه، فرماندهی کل قوا و دیگر نهادهای امنیتی زیر نظر مستقیم رئیس‌جمهور قرار دارد. صفر مراد نیازف که از آن زمان این قدرت را در اختیار داشت نیز به گونه ای عمل کرد که علاوه بر این اختیارات و قدرت مطلق، کیش شخصیت نیز به گونه ای افراطی در این کشور رواج یافت تا حدی که حتی ماه های سال نیز به نام رئیس جمهوری و اعضای خانواده او تغییر نام یافت.

بر اساس قانون اساسی پیشین دو مجلس، یکی مجلس مصلحتی یا شورای عالی قانونگذاری شامل 2500 هیئت انتخابی و انتصابی که سالیانه یکبار تشکیل جلسه می دهد و ریاست آن را رئیس جمهور است و یک مجلس با 50 کرسی وجود دارد که اعضای آن از طریق انتخابات برای پنج سال انتخاب می گردند. مجلس مصلحت می تواند مجلس دوم را منحل کند.

این قانون اساسی تا کنون شش بار مورد اصلاح و بازنگری قرار گرفته است.


The 1992 constitution was amended in 1995, 1999, 2003 and 2006. It was amended on 26 September 2008, abolishing the 2,500-member People's Council (Halk Maslahaty) and expanding the elected Assembly (Mejlis) from 65 to 125 members. A new constitution was adopted on September 14, 2016.


بر اساس قانونی که در سال 2003 تصویب شده است، رئیس جمهور رئیس عالی مجلس نیز محسوب می شود و مجلس اختیار پیشنهاد اصلاح قانون اساسی یا همه پرسی را ندارد. این قانون در عمل قدرت قانونگذاری و اجرایی را در دستان رئیس جمهور قرار می دهد.

در این ساختار یک نهاد می دیگری هم به نام شورای بزرگان وجود دارد که به گفته مقامات این کشور، بر اساس سنت احترام به عقاید بزرگسالان در فرهنگ این کشور تشکیل شده و فعالیت دارد. از جمله وظایف این شورا ارائه م به رئیس جمهوری و همچنین بررسی و تایید صلاحیت نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری است. در عمل، این شورا نیز تابع رئیس جمهوری و نظرات او بوده است.

پس از درگذشت صفر مراد نیازف در دسامبر سال ۲۰۰۶ و به قدرت رسیدن آقای بردی محمدف به عنوان کفیل ریاست جمهوری و بعدتر پیروزی در انتخابات سال ۲۰۰۶، اصلاحاتی بیشتر در جهت تحکیم قدرت مطلقه رئیس جمهور وقت صورت گرفت. در حالیکه تا سال ۲۰۰۸، تنها حزب دمکراتیک ترکمنستان، که جانشین حزب کمونیست سابق شده بود، اجازه فعالیت داشت اما در آن سال، مجلس ترکمنستان اجازه تشکیل و فعالیت احزاب دیگر را تصویب کرد. با اینهمه، هنوز هم تنها کسانی که صلاحیت آنان به تایید حکومت رسیده باشد می توانند به عنوان نامزد انتخاباتی فعالیت کنند و بدون توجه به وابستگی حزبی، از آنان انتظار می رود تابع نظرات رئیس جمهوری باشند.

قربانقلی بردیمحمدوف ۵۹ ساله که از زمان کفالت ریاست جمهوری و سپس پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری در سال ۲۰۱۲ برای یک دور دیگر ریاست جمهور دوباره انتخاب شد.

بازنگری دیگر در سال 2014 با دستور رئیس جمهور وقت در ماه می صورت گرفت که مطابق آن به منظور جمع آوری پیشنهادات اصلاح قانون اساسی ترکمنستان و نیز با هدف تطبیق قانون اساسی این کشور با واقعیت‌های جهان و توسعه ی و اجتماعی و نیز اقتصادی ترکمنستان شورایی به این منظور تاسیس شد.

پس از برگزاری جلسات مختلف، این اصلاحیه مورد بررسی شورای بزرگان قرار گرفته و به مجلس پیشنهاد که نمایندگان نیز به اتفاق آرا آن را تصویب کردند. مطابق بازنگری های جدید، دوره ریاست جمهوری ترکمنستان از پنج سال به هفت سال افزایش یافت و افراد بالای هفتاد سال نیز اجازه شرکت در انتخابات بدست آوردند. هدف از این اصلاحات در اصل فراهم آوردن زمینه برای ریاست جمهوری مادام العمر قربانقلی بردی محمدف بود.

مطابق این بازنگری ها محدودیت سنی ۷۰ سال برای انتخاب یک رئیس جمهور لغو گردیده و دورۀ خدمت ریاست جمهوری از پنج سال به هفت سال تمدید شده است.

در دوره ریاست جمهوری آقای بردی محمدف، محدودیت های ی و تاکید بر کیش شخصیت نسبت به گذشته تعدیل یافته، اما هنوز هم ترکمنستان دارای یکی از غیردموکراتیک ترین نظام های ی در جهان محسوب می شود.

در مقدمه قانون اساسی آمده است:

ما مردم ترکمنستان بر اساس حق ذاتی تعیین سرنوشت خویش خود را مسئول وضعیت کنونی و آینده وطن خود می‌دانیم.

صادقانه به نیاکان خود اظهار می‌داریم در یکپارچگی، صلح و تفاهم زندگی می‌کنیم، از ارزش‌ها و منافع ملی مراقبت می‌کنیم، حاکمیت مردم ترکمنستان را تقویت می‌نماییم، حقوق و آزادی‌های شهروندان را تضمین کرده، صلح مدنی و وحدت ملی را تأمین می‌کنیم و اساس حکومت را برای مردم و دولت را بر پایه قانون قرار می‌دهیم، بدین وسیله این قانون اساسی را به عنوان قانون بنیادین ترکمنستان تصویب می‌کنیم.



جمهوری نائورو در هفدهم ماه می سال ۱۹۶۸ [۲۷ اردیبهشت ۱۳۴۷] اعلام استقلال کرد. این کشور جزیره ای کوچک در منطقه میکرونزی قاره اقیانوسیه است که در سال ۱۹۶۸ استقلال خود را از کشورهای استرالیا, نیوزیلند و بریتانیا را بدست آورده است. نائورو با ۹۳۰۰ نفر جمعیت، کم‌جمعیت‌ترین کشور جهان پس از واتیکان و کوچک‌ترین جمهوری در جهان(جمهوری هند دارای بزرگترین جمهوری جهان از جهت جمعیت و تنوع اقوام و ادیان) است. 

گرز - زمانی این سلاح جنگی نماد قدرت سلطنتی بود، اما اکنون نماد اقتدار پارلمان و سخنگوی (رئیس) آن است.

The mace - once a weapon of war shaped like a club, and the symbol of royal authority, but now the symbol of authority of Parliament and its Speaker.




17 ماه می 14، [27 اردیبهشت 1193]، قریب به یکصدسال پیش از تصویب قانون اساسی مشروطه در ایران و همزمان با تاسیس سلسله قاجاریه، سالروز امضای قانون اساسی پادشاهی نروژ به عنوان دومین قانون اساسی نوشته قدیمی در جهان پس از ایالات متحده آمریکا و روز ملی این کشور است؛ در این روز نروژ همچنین از اتحاد دانمارک-نروژ اعلام استقلال کرد. قانون اساسی نروژ در ۱۶ می ۱۸۱۴ به تصویب رسید و در ۱۷ می توسط مجلس مؤسسان در ایدسوول امضا شد و قابلیت اجرا پیدا کرد. این قانون چه در زمات تصویب در محدوده قاره اروپا و چه در سالهای بعد و هم اکنون، یکی از آزادمنش ترین قوانین اساسی در جهان است.

قانون اساسی نروژ در بین قوانین اساسی اروپایی پس از قانون اساسی لهستان(سوم می 1791) که تنها دوسال دوام آورد دومین قانون اساسی نوشته محسوب میشود که مانند قانون اساسی آمریکا هنوز به کار خود ادامه می دهد. روز قانون اساسی در این کشور به عنوان روز ملی نروژ در شهرها و روستاها با برپایی مراسم مخصوص و رژه که نقش اصلی آن را کودکان بر عهده دارند، گرامی داشته می شود.

بسیاری از مردم نیز در این روز بهترین لباسهای خود را بر تن کرده و بهمراه کودکان در میدان اصلی شهر گرد هم می آیند. هدف از برگزاری یادبود روز قانون اساسی با رژه کودکان، نوعی بزرگداشت است که نشان دهنده قدرت واقعی و اصیل مردم فارغ از سان نظامی و قدرت نمایی های نیروهای نظامی است.

قانون اساسی نروژ بر اساس سه اصل حاکمیت مردم، تفکیک قوا و حقوق بشر بنیان نهاده شده است. علی رغم اصلاحات کوچک و بازبینی های دیگر، قانون اساسی نروژ مهمترین بازنگری خود را در سالگرد دویست سالگی خود در می سال 2014 اجرایی کرده است که با افزودن مواد بیشتری در راستای حقوق بشر، این بخش را بروزرسانی و تقویت کرده است.


1) پیشینه:

نخستین حکومت پادشاهی در این کشور به سال ۹۹۴ و ورود وایکینگ‌ها به منطقه فعلی نروژ برمی‌گردد که یک وایکینگ به‌نام اولاف تریکوانسون» ، خود را پادشاه نامید. در سال ۱۳۹۷م، نروژ و دانمارک یک اتحادیه را تشکیل دادند که چهار قرن پایدار ماند. در سال ۱۸۱۴م، سوئد پیشنهاد ادغام نروژ را در خاک خود کرد ولی با مقاومت نروژ مواجه شد و سپس با یک حمله برق‌آسا نروژ را اشغال نمود اما پذیرفت که نروژ کماکان قانون اساسی خود را حفظ کند. با رشد احساسات ناسیونالیستی در قرن نوزدهم میلادی و به‌دنبال برگزاری یک همه پرسی در سال ۱۹۰۵، نروژ از سوئد جدا شد. در سال ۱۹۱۴ و با شروع جنگ جهانی اول، نروژ بی‌طرفی خود را در جنگ اعلام کرد. نروژ در جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۳۹ نیز بارها بی‌طرفی خود را در جنگ اعلام کرد با این حال، با حمله آلمان نازی مواجه گشت و برای پنج سال بین سال‌های ۱۹۴۰م تا ۱۹۴۵م در اشغال آلمان ها باقی ماند. در سال ۱۹۴۹م، نروژ بی‌طرفی خود را ترک گفت و به سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) پیوست. کشف نفت و گاز از سواحل جنوبی نروژ واقع در دریای شمال در اواخر دهه ۱۹۶۰م، اقتصاد نروژ را به یک‌باره متحول کرد. نروژ با برگزاری همه‌پرسی هایی که در سالهای ۱۹۷۲ و ۱۹۹۴ برگزار شد، از عضویت در اتحادیه اروپا خودداری کرد. پادشاه نروژ، هارالد پنجم در هفدهم ژانویه ۱۹۹۱م پس از مرگ پدرش به قدرت رسید و کماکان هم پادشاه نروژ می‌باشد. پس از به حکومت رسیدن هارالد پنجم، او پسرش شاهزاده هاکن مگنوس - متولد بیستم جولای ۱۹۷۳م - را وارث و جانشین خود اعلام کرد.

2) مشخصات قانون اساسی نروژ:

متن فعلی قانون اساسی شامل 121  اصل است که در شش فصل،   A تا F تدوین شده است.

سه قوه به ترتیب قوه اجرایی در پادشاه و شورا، قانونگذاری، بودجه و نظارت و قوه قضاییه در دادگاه های عالی و دادگاه های زیرمجموعه و در دادگاه های تجدید نظر  ترسیم شده اند.

فصل اول متشکل از اصول 1 و 2 است که بیان می دارد نروژ "قلمروی آزاد، مستقل، تقسیم نشده و غیرقابل جدایی" با "پادشاهی محدود و ارثی" است. اصول و ارزش های حکومت "میراث مسیحی و انسانی"، دمکراسی و حاکمیت قانون و حقوق بشر" است که در قانون اساسی ترسیم شده اند.

فصل دوم در مورد شاه (یا ملکه)، خانواده سلطنتی، شورای دولت و کلیسای نروژ است که شامل اوصل 3 تا 48 است.

فصل سوم (اصول 49 تا 85) در مورد قوه اجرائی و حقوق شهروندان است.

فصل چهارم (مقررات 86 تا 91) به قوه قضاییه در دیوان عالی کشور و دادگاه های تجدید نظر می پردازد

فصل پنجم (اصول 92 تا 113) به تعریف و شناسایی انواع حقوق بشر می پردازد و در نهایت فصل ششم (اصول 114 تا 121) مقررات مختلف دیگری را شامل می شود، از جمله برای بازنگری قانون اساسی.


عکس، مجلس موسسان پادشاهی نروژ در سال 14



1) دیوان عالی کانادا در تصمیمی برای تضمین تسریع عدالت و عدم تطویل دادرسی اعلام کرد نگهداری متهم در زندان قبل از محاکمه تنها بصورت استثنا مجاز است. دیوان اعلام کرده است متمهمین بازداشت شده دارای حق بازبینی دوره ای بازداشت هستند تا اطمینان حاصل شود که بازداشت به وسیله ی یک قاضی در زمان تعیین شده بررسی می شود واز طرف دیگر بازداشت کنندگان مکلفند نسبت به دادرسی به نمایندگی از شخص بازداشت شده اقدام نمایند.

The Supreme Court of Canada says making an accused person wait in jail before trial should be the exception, not the rule, in a decision that affirms a key legal safeguard intended to ensure speedy justice. In a 9-0 ruling, the high court says people accused of crimes are automatically entitled to periodic reviews of their detention under provisions set out in the Criminal Code. In clarifying how the provisions should work, the court says Parliament intended to ensure that people awaiting trial have their cases reviewed by a judge at set points in time to consider whether keeping them in jail is justified.

ترجمه جعفر سلیمانی فرد، دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق بشر دانشگاه تهران

2) دیوان اروپایی حقوق بشر اولین نظریه می خود را صادر میکند. در این نظریه بیان شده است دولت ها به منظور ایجاد رابطه قانونی ولی- فرزند مورد نظر نیازی به ثبت جزئیات گواهی تولد نوزادی که از طریق بارداری جایگزین در خارج از کشور متولد می شود، ندارند؛ فرزندخواندگی می تواند به عنوان شیوه ای برای اعمال شناسایی چنین رابطه ای به کار رود.

The European Court of Human Rights delivers its first advisory opinion. States are not required to register the details of the birth certificate of a child born through gestational surrogacy abroad in order to establish the legal parent-child relationship with the intended mother: adoption may also serve as a means of recognising that relationship.

ترجمه صدیقه اشرف نیا، کارشناسی ارشد حقوق خصوصی دانشگاه شهید باهنر کرمان و کارشناسی ارشد حقوق بشر دانشگاه تهران.


 3) دیوان عالی جامائیکا مقرر کرد که بخش هایی از قانون بحث برانگیز ثبت احوال هویت، خلاف قانون اساسی است لذا کل قانون را باطل اعلام کرد. کمی پیش از اعلام این تصمیم، رییس دیوان، برایان سایکس اظهار داشت که این تصمیم بااتفاق آرا و اجماع دیوان گرفته شده است. این قانون افراد را مم به انجام آزمایش هویت شناسی(بیومتریک) می کرد و دیوان آن را مغایر با حق افراد بر حریم خصوصی مقرر در قانون اساسی کشور می باشد. رئیس دیوان اظهار داشت از آنجا که حتی آن جنبه هایی از این قانون که حقوق اساسی شهروندان را نقض نمی نماید به تنهایی قابلیت اعمال نخواهد داشت، رای دیوان کل این قانون را شامل ابطال دانسته است.

Jamaica's Supreme Court has ruled that aspects of the controversial National Identification and Registration Act (NIDS) are in violation of the Constitution and has declared the entire law null and void.

In delivering the judgment a short while ago, Chief Justice Bryan Sykes said it was the unanimous decision of the Court that the mandatory requirement of NIDS for persons to submit biometric information is indeed a violation of the right to privacy, which is stipulated by the Constitution.

The chief justice said it was the court's decision for the law to be struck down in its entirety because those aspects which did not infringe on the Constitutional rights of citizens were not enough to stand alone. 

مترجم: مژگان قطان، فارغ التحصیل حقوق بشر و وکیل دادگستری

4) دیوان عالی جمهوری اسلامی پاکستان قرار وثیقه ای برای آزادی نخست وزیر سابق نواز شریف صادر کرد تا به مدت 6 هفته تحت مراقبت های پزشکی قرار گیرد. شریف 69 ساله از دسامبر سال گذشته دررابطه با پرونده اختلاس به 7 سال حبس محکوم شده است. او پیشتر در 25فوریه درخواست تجدید نظر دیگری را در خصوص رای دیوان عالی در اسلام آباد برای حبس همراه با مراقبت های پزشکی در پرونده مشابه مطرح کرده بود که رد شد.

در حکم کنونی3 نفراز اعضای شعبه اصلی به ریاست قاضی آسیف سعید خوسا رای به وثیقه ای به مدت 6 هفته جهت مراقبت های پزشکی و درمان را صادر کردند. اما دیوان تصریح کرده است که وی نمیتواند در این مدت از کشور خارج شود.

مترجم جعفر سلیمانی فرد، دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق بشر دانشگاه تهران

In a relief to Nawaz Sharif, Pakistan's Supreme Court granted bail to the jailed former prime minister for six weeks in a corruption case on medical grounds. Sharif, 69, is in jail since December last year, serving a 7-year imprisonment in the Al Azizia Steel Mills graft case. He filed appeal earlier this month against a judgment by the Islamabad High Court which on February 25 rejected his bail on medical grounds in the same case.

A three-member bench of the apex court headed by Chief Justice Asif Saeed Khosa in a short order granted bail to Sharif for six weeks for his treatment. But the court ruled he cannot go out of the country during this period.

5) دیوان قانون اساسی جمهوری ایتالیا، قسمتهایی از یک دستور ریاست جمهوری را که حداقل مجازات هشت سال حبس را برای جرایم تولید، قاچاق و مالکیت غیرقانونی مواد مخدر و روانگردان مقرر کرده بود، مخالف قانون اساسی تشخیص داد.

The Constitutional Court of Italy found parts of a presidential decree that established a minimum sentence of eight years for crimes the production, trafficking, and illicit possession of narcotic and psychotropic substances unconstitutional.

مترجم: هومن گل محمد دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق بین الملل دانشگاه شهید بهشتی

6) تدابیر سختگیرانه پلیسی امانوئل ماکرون رئیس جمهوری فرانسه در خصوص اعتراضات ضد حکومتی با چالش جدیدی مواجه شده است از آنجا که یکی از عناصر اصلی این قانون جدید توسط شورای قانون اساسی فرانسه مورد پذیرش واقع شده است.

اقدامات در خصوص جلیقه زردها، اعتراضاتی که منجر به خشونت های گسترده ای در چهار ماه گذشته شده است و دولت مکرون را دچار مشکلات زیادی کرده است که توسط جناح رقیب نیز تقبیح شده است. این تدابیر به نیروهای پلیس اختیار می دهد معترضین را بازرسی نمایند و آنها را از پوشاندن صورت خود منع می کند. این دو بخش مهم که بخش های مناقشه برانگیز این قانون محسوب می شوند، تایید شورای قانون اساسی هم را هم بدست آورده اند. 

مترجم: مژگان قطان، فارغ التحصیل حقوق بشر و وکیل دادگستری

French President Emmanuel Macron’s crackdown on anti-government protests with tougher police tactics hit a fresh snag as France’s Constitutional Court canned one of the central elements of the new rules. The measures, ushered in to respond to yellow vest” demonstrations that have descended off and on into violent riots over the past four months, had already caused unease even within Macron’s party and were decried as heavy-handed by opponents.

They include giving police the power to search demonstrators and ban them from covering their faces, two of the more controversial parts of the legislation which have now been approved by the Constitutional Court.


سوم ماه می روز یادبود تصویب قانون اساسی لهستان در سال 1791[13 اردیبهشت 1170] و روز ملی جمهوری لهستان است. این سالها برابر است با انقلاب صنعتی در اروپا و روی کار آمدن سلسله قاجار در پرشیا؛ قاجاریان ۱۷۹۶۱۹۲۵؛

لهستان اولین کشور اروپایى و دومین کشور جهان پس از ایالات متحده آمریکا است که از سال ۱۷89 میلادى قانون اساسى مدون داشته است. این روز در جمهوری لهستان به دلیل تصویب و اعلام قانون اساسی که در همان تاریخ نیز اجرایی شده است جشن گرفته می شود و همراه با مراسم باشکوه و گردش های دسته جمعی و دیدار از آرامگاه سربازان گمنام این کشور، بزرگداشته می شود.

نظام اساسی کنونی لهستان بر اساس قانون اساسی سال 1997، جمهوری است که در آن رئیس جمهور رئیس کشور و نخست وزیر رئیس دولت است. قوه قانونگذاری دومجلسی و با 460 نماینده در مجلس شورای ملی و 100 سناتور در مجلس سنا است. این قانون اساسی دارای 13 فصل و 243 اصل است.

پیشینه قانون اساسی لهستان به ترتیب تاریخ بصورت زیر می باشد:


Duchy of Warsaw, 06

Constitution of the Kingdom of Poland, 15

Constitution of the Free City of Kraków, 15

 

Second Polish Republic (1919–1939)

The Second Polish Republic had three constitutions, in historical order:

Small Constitution, 1919

March Constitution, 1921

April Constitution, 1935

 

Polish People's Republic (1945–1989)

 

Third Polish Republic (1989–1997)

Prior to the current 1997 Constitution, the country was governed by the Small Constitution of 1992, which amended the main articles of the Constitution of the Polish People's Republic and formed the legal basis of the Polish State between 1992 and 1997.



سوم ماه می 1947[13 اردیبهشت 1326] روز به اجرا در آمدن اساسنامه صلح جویی (قانون اساسی) ژاپن و روز قانون اساسی این کشور است که هر ساله یادبود آن و بخشی از هفته طلایی و تعطیل رسمی است. این روز بازتاب مفهوم دمکراسی و حکومت ژاپن است. این قانون پس از شکست ژاپن در جنگ جهانی دوم و اشغال کشور توسط نیروهای متفقین، در روز سوم نوامبر ۱۹۴۶ به تصویب رسید و رسما در سوم می سال ۱۹۴۷ به اجرا درآمد.

اساسنامه میجی یا قانون امپراتوری (مصوب ۱۸۸۹) قانون اساسی پیشین ژاپن بود ترکیبی از مشروطه و سلطنت مطلقه بود و اختیارات گسترده‌ای را به پادشاه داده و قدرت اجرایی را به هیئت وزیران بخشیده بود که رئیس آن توسط شورای سلطنتی تعیین می‌گشت. با به اجرا درآمدن اساسنامه صلح جویی، یک حکومت لیبرال دمکرات با محوریت مجلس جایگزین حکومت پیشین شد؛

امپراتور ژاپن در این اساسنامه مظهر کشور و یکپارچگی ملت» لقب گرفته و مقام او کاملا تشریفاتی است. او تسلطی بر حاکمیت  ندارد و به این ترتیب برخلاف سایر حکومتهای پادشاهی، امپراتور رئیس کشور نیست.

قانون اساسی ژاپن که تا کنون مورد اصلاح و بازنگری قرار نگرفته است طبق برنامه ریزیهای انجام شده توسط شینزو آبه» نخست وزیر در سال 2020 اصلاح خواهد شد. هدف از این بازنگری، ایجاد تغییرات در مفاد قوانین مربوط به اعطای وجاحت قانونی به موجودیت  نیروهای دفاعی است .به موجب اصل 9 قانون اساسی ژاپن حق استفاده از نیروهای مسلح از این کشور منع شده است در حالی که 2 ماده قانونی در این راستا در ارتباط با استقرار نیروهای دفاع از خود ژاپن در خارج از مرزهای این کشور در سالیان گذشته به تصویب  رسیده است.

نخست وزیر ژاپن با اشاره به طرح حزب حاکم برای اصلاح اصل نهم قانون اساسی، اصلاح آن را عاملی برای توانایی توکیو به منظور حمایت از جان و مال شهروندان این کشور دانسته بود. نظر سنجی های اخیر خبرگزاری کیودوی ژاپن نشان می دهد 49 درصداز شرکت کنندگان خواهان اصلاح قانون اساسی و 47 درصد مخالف آن هستند.

در اصل نهم قانون اساسی ژاپن آمده است: به‏ منظور تحقق‏ صلح‏ بین‏ المللی‏ بر اساس‏ عدالت‏ و نظم‏، مردم‏ ژاپن‏ برای‏ همیشه‏ جنگ‏ را به‏ عنوان‏ وسیله‏ ای‏ برای‏ اعمال‏ حاکمیت‏ یک‏ کشور و نیز تهدید یا استفاده‏ از زور را به‏ عنوان‏ وسیله‏ حل‏ ‏ اختلافات‏ بین‏ المللی‏ مردود می‏ شمارند. برای‏ رسیدن‏ به‏ هدف‏ فوق‏، نیروهای‏ زمینی‏، دریایی‏، هوایی‏ و نیز سایر امکانات‏ بالقوه‏ جنگی‏ هرگز نگهداری‏ نخواهند شد. حق‏ نگهداشتن‏ کشور در حالت‏ جنگ‏» به‏ رسمیت‏ شناخته‏ نخواهد شد.



1) نمایندگان مجلس اوکراین لایحه ای را به تصویب رساندند که بر اساس آن زبان اوکراینی بعنوان تنها زبان رسمی کشور شناخته خواهد شد. علی رغم کثرت زبانی در اوکراین، ۲۷۸ نماینده پارلمان به این لایحه رای موافق دادند که بیشتر از ۲۲۶ رای لازم برای تصویب آن بود. تصویب این قانون از نگاه بسیاری بی‌احترامی و عدم توجه تمداران به تنوع زبانی موجود در اوکراین است. پژوهشی که در سال ۲۰۰۱ در اوکراین صورت گرفته است نشان می دهد که ۳۰ درصد جمعیت اوکراین، زبان روسی را بعنوان زبان مادری‌شان در نظر می گیرند. همچنین اقلیت‌های زبانی دیگری همچون تاتارهای کریمه، رومانیایی، مجارستانی و بلغارستانی نیز در اوکراین زندگی می کنند.

پترو پوروشکنو رئیس جمهوری اوکراین که آخرین روزهای ریاست جمهوری خود را می گذراند در پستی در فیسبوک از این رای استقبال کرده است و وعده داد که این لایحه را پیش از پایان دوران ریاست جمهوری اش امضا و تبدیل به قانون می‌کند. رئیس جمهوری اوکراین با رد این ادعا که این لایحه حقوق روس زبانان اوکراین را نقض می کند گفت که این لایحه متناسب و متعادل» است.

بر اساس این لایحه بازرسان ویژه زبان» در نظر گرفته شده است تا از اجرای این قانون در کشور اطمینان حاصل شود. بر اساس این قانون تمام اسناد رسمی و مقررات باید به زبان رسمی باشد. با این حال مجوزهایی برای مذاهب و شرکت‌های خصوصی برای استفاده از زبانهای دیگر در نظر گرفته شده است. ولودیمیر زلنسکی رئیس جمهوری منتخب اوکراین در واکنش به این لایحه گفته است که با رسمی شدن زبان اوکراینی موافق است اما با ممنوعیت یا مجازات برای پیاده سازی آن موافق نیست. زلنسکی همچنین افزوده است که بعد از آغاز رسمی ریاست جمهوریش این لایحه را بطور کامل مورد بررسی قرار خواهد داد.

2) آکی‌هیتو، امپراتور 85 ساله ژاپن برای نخستین بار در تاریخ 200 سال اخیر ژاپن، از تخت سلطنت کناره گیری می کند. او  که پیشتر کناره‌گیری خود را در جریان مراسمی مذهبی آئین باستانی شینتو در برابر خدایان این آئین نیز اعلام کرده بود قرار است در سخنرانی دیگری مردم ژاپن را در ارتباط با این تصمیم خطاب قرار دهد. مطابق قانون اساسی ژاپن امپراتور این کشور قدرت ی ندارد و تنها نماد اتحاد این ملت است. قرار است  از یکم ماه می (یازدهم اردیبهشت) ناروهیتو، فرزند آکی‌هیتو بر تخت امپراتوری ژاپن بنشیند.

دولت ژاپن نام دوره جدید امپراتوری این کشور را که با روی کار آمدن شاهزاده ناروهیتو آغاز می‌شود، ریوا» اعلام کرد. این اسم ترکیبی، ترجمه‌ای معادل "صلح فرخنده" یا "توازن منظم" دارد. شینزو آبه، نخست وزیر ژاپن در این خصوص گفت: این نام به معنی تولد و پرورش فرهنگ است، زیرا مردم به هم اهمیت می‌دهند.»  در آخرین روز ماه آوریل امپراتورکنونی کنار می‌رود و دوره وی با نام هیسه‌ای به معنی "به دست آوردن صلح" پایان می‌یابد.

نامگذاری دوره‌های امپراتوری در ژاپن مدرن از سال ۱۸۶۸ آغاز شده و تاکنون چهار دوره داشته است. دوره‌های امپراتوری گنگو نام دارد که ریشه آن چینی است. تحت قانون نامگذاری ۱۹۷۹، آبه یک هیئت متشکل از متخصصان ادبیات کلاسیک چینی و ژاپنی را برای انتخاب دو تا پنج نام تشکیل داده است تا مقامات از میان آن‌ها یک نام را انتخاب کنند. این نام‌ها براساس معیار‌های بسیار سختگیرانه‌ای انتخاب می‌شوند و باید نوشتن و خواندن آن‌ها ساده باشد و همچنین برای دوره‌های گذشته نیز انتخاب نشده باشند.

3) دیوان قانون اساسی جمهوری کره روز قانون ممنوعیت سقط جنین در این کشور را خلاف قانون اساسی» تشخیص داد. دیوان قانون ممنوعیت سقط جنین که طی ۶۵ سال گذشته در این کشور اجرا شده است را ناقض حقوق ن تشحیص داده است. انجمن های مدافع حقوق ن که از لغو قانون منع سقط جنین حمایت می کردند از تصمیم دیوان استقبال کردند. تصمیم دیوان قانون اساسی با هفت رای موافق در برابر دو رای مخالف گرفته شد.

مطابق قانون فعلی منع سقط جنین در کره جنوبی، ن این کشور به جز مواردی همچون و تهدید جان مادر نمی توانند سقط جنین انجام دهند. از جمله این موارد استثنایی، جنسی یا به خطر افتادن زندگی مادر بر اثر بارداری است. دادگاه ها می‌تواند برای زنی که بدون مجوز به سقط جنین مبادرت کرده تا یک سال زندان و برای پزشکی که در این امر به او کمک کرده، تا دو سال زندان حکم جاری کند.  نی که تاکنون برخلاف این قانون دست به سقط جنین می زدند با خطر محکومیت به یک سال حبس و جریمه نقدی روبرو بودند. پزشکانی نیز که به ن برای سقط جنین کمک می کردند ممکن بود به دو سال حبس محکوم شوند. کره جنوبی یکی از معدود کشورهای پیشرفته جهان محسوب می شد که همچنان قانون ممنوعیت سقط جنین در آن به اجرا در می آمد.

طبق قانون منع سقط جنین در قوانین کیفری کره جنوبی "زنی که مبادرت به سقط جنین کند از حمایت قانون محروم می‌شود و حق تصمیم‌گیری آزادانه درباره زندگی خود را ازدست می‌دهد". به نظر دیوان عالی منع سقط جنین حق تندرستی ن را محدود می‌کند و آنها را از دسترسی مطمئن و به‌هنگام به درمان پزشکی باز می‌دارد. دیوان همچنین تصریح کرده است که جنین در بطن مادر از موجودیت کامل و مستقل برخوردار نیست، لذا به خودی خود از حق زندگی برخوردار نیست و تنها مادر اوست که باید درباره او تصمیم بگیرد. مطابق این حکم، مذکور تنها تا پایان سال جاری میلادی (۲۰۱۹) معتبر خواهد بود. رای دیوان به مجلس این کشور مهلت  می دهد که تا پایان سال ۲۰۲۰ مقررات تازه‌ای منطبق با قانون اساسی برای سقط جنین وضع کند. اقدام دادگاه می‌تواند راه را برای مجاز شدن سقط جنین در کره جنوبی باز کند. ترجمه علی شکرانه مهربانی، دانشجوی کارشناسی رشته حقوق دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی

4) دیوان حقوق بشر اروپایی فدراسیون روسیه را به دلیل حصر خانگی رهبر اپوزیسیون به پرداخت بیش از ۲۲ هزار و ۶۰۰ یورو غرامت به او محکوم کرده است.

دیوان حقوق بشر اروپا از روسیه خواسته است بیش از ۲۲ هزار یورو به آلکسی ناوالنی، منتقد شناخته شده پوتین، پرداخت کند. این دادگاه ۱۰ ماه حصر خانگی ناوالنی را با "انگیزه ی و غیرقانونی" تشخیص داده است؛ آلکسی ناوالنی به دلیل تحمل ۱۰ ماه حبس خانگی که حکم آن در سال ۲۰۱۴ علیه او صادر شده بود، به دیوان حقوق بشر اروپا شکایت کرده بود. ناوالنی، وکیل ۴۳ ساله و منتقد سرسخت کرملین، در مدت ۱۰ ماه حصر خانگی مجبور به حمل پابند الکتریکی بود و غیر از اعضای نزدیک خانواده‌ و وکیلش اجازه ملاقات با فرد دیگری را نداشت. او حتی اجازه نوشتن نامه یا کلمه‌ای در اینترنت را هم نداشت.  دیوان این شرایط را "غیرمتناسب" با پرونده او تشخیص داده است. قضات این دادگاه در استراسبورگ معتقدند که هیچ خطری در مورد امکان فرار ناوالنی وجود نداشته و صدور چنین حکمی انگیزه ی داشته است. آنها این حکم را غیرقانونی تشخیص دادند و تأکید کرد‌ند که هدف از محدودیت‌های اعمال شده علیه آلکسی ناوالنی "سرکوب چند صدایی ی" در روسیه بوده است.

این دومین بار است که دولت مسکو به دلیل صدور احکامی با انگیزه ی در دیوان حقوق بشر اروپا محکوم می‌شود. این دادگاه آبان ماه گذشته (نوامبر ۲۰۱۸) بازداشت چند تن از منتقدان کرملین در مسکو را محکوم کرده بود.

دیوان دولت روسیه را به دلیل سلب آزادی و نقض حق آزادی بیان ناوالنی که حقوق اولیه بشری هستند، به پرداخت بیش از ۲۲ هزار و ۶۰۰ یورو غرامت به او محکوم کرده است. این حکم هنوز نهایی نیست و دولت روسیه و ناوالنی سه ماه برای درخواست فرجام فرصت دارند.

5) پس از جلسه مجلس ژاپن که در آن نمایندگان به پرداخت غرامت به قربانیان طرح عقیم سازی رای دادند، یوشی هیده سوگا، دبیر دولت ژاپن، "عذرخواهی عمیق و خالصانه" خود را به قربانیان تقدیم کرد. عذرخواهیدولت ژاپن پس از سالها درمورد طرح عقیم‌سازی اجباری که در کشور اجرا کرده بود از مردم خود پوزش خواست و به هر قربانی وعده پرداخت غرامت ۲۵ هزار یورویی داد. دولت ژاپن از سال ۱۹۴۸ بر اساس طرح "اصلاح ذخیره ژنتیکی"، افراد دچارمعلولیت، افراد بیناجنسی و تراجنسی را عقیم می‌کرد.

اکنون دولت شینزو آبه روز چهارشنبه ۴ اردیبهشت (۲۴ آوریل) اعلام کرد ژاپن متعهد می‌شود به هریک از قربانیان طرح عقیم‌سازی اجباری دراین کشورغرامتی معادل ۲۵ هزار یورو (۲۸ هزاردلار) بپردازد. این تصمیم سال‌ها پس از رد درخواست قربانیان در مورد حق و حقوق‌شان اتخاذ شد. بر اساس قانون "اصلاح نژادی" در ژاپن، حدود ۱۶ هزار و پانصد تن در این کشور اجبارا عقیم شدند. حدود هشت هزار نفر نیز با رضایت شخصی عقیم شدند، ولی این‌گونه که به نظر می‌رسد آنها تحت فشار رضایت داده‌اند. این قانون که در سال ۱۹۴۸ در ژاپن به تصویب رسید، در نظر داشت مانع از تولد "نوزادان دارای نقص ژنتیکی" شود. آخرین مورد عقیم‌سازی در قالب این طرح در سال ۱۹۹۳ در ژاپن ثبت شده است.

طرح عقیم سازی اجباری، فرایند برگشت‌ناپذیری است که توانایی فرزند‌آوری را برای همیشه از فرد سلب می‌کند. این طرح میان سال‌های ۱۸۷۰ تا ۱۹۴۵ در کشورهایی مانند آلمان، ژاپن و آمریکا با هدف "اصلاح نژاد" اجرا شده است. دولت‌ها عقیم‌سازی اجباری را برای آنچه آنها "بهبود ذخیره ژنتیکی انسان" می‌دانستند به صورت گسترده در قلمرو خود اجرا می‌کردند. بر اساس تحقیقات سازمان بهداشت جهانی، ن مبتلا به آچ آی وی مثبت، دختران متعلق به اقلیت‌های نژادی و قومی، افراد دارای معلولیت یا اختلالات رفتاری، افراد بیناجنسی و تراجنسیها بیشترین گروهی بودند که به تیغ عقیم‌سازی اجباری سپرده می‌شدند.

دستگاه تولید مثل بسیاری از قربانیان به کمک یک جراح از بدن‌شان خارج می‌شد یا با پرتودرمانی روند عقیم‌سازی صورت می‌گرفت. طی سال‌های اخیر قربانیان زیادی برای دریافت غرامت به دادگاه‌های ژاپن شکایت برده‌اند، ولی دولت تا پیش از آن بر این نظر بود که طرح عقیم‌سازی در آن سال‌ها مطابق قانون اجرا می‌شده است.



اول ماه می 1979 [11 اردیبهشت 1358]، برابر با مجمع الجزایر مارشال در منطقه اقیانوسیه قرار دارد و مساحتی حدود یک میلیون کیلومتر مربع از آب‏های اقیانوس آرام را دربرگرفته است. این مجمع الجزایر به عنوان یک کشور، از دو رشته جزایر به نام‏های راتاک و رالیک تشکیل شده است. در قرن شانزدهم، دریانوردان اسپانیایى، این جزایر را کشف نمودند و پادشاهی اسپانیا بیش از سه قرن آن را در اختیار داشت. از سال 50 نفوذ آلمان نیز در این مناطق آغاز شد اما در جریان جنگ اول جهانی، جزایر مارشال به تصرف ژاپن درآمد. جامعه ملل نیز در سال 1920م قیمومیت این جزایر را به ژاپن واگذار نمود. جزایر مارشال در جنگ جهانی دوم، به تصرف نیروهای آمریکایی درآمد و سازمان ملل نیز قیمومیت آمریکا را تأیید نمود. از سال 1965م تمایلات استقلال‏طلبانه در این جزایر رو به گسترش نهاد.

در سال 1979 این کشور صاحبِ دولتی خود مختار گردید و در اولین روز ماه مه همان سال قانون اساسی آن تصویب شد؛ در سال ۱۹۸۶ پیمان اتحادیه آزاد بین جزایر مارشال و آمریکا منعقد شد. در ۲۲ دسامبر ۱۹۹۰ جزایر مارشال از آمریکا اعلام استقلال کرد. ایالات متحده، از سال ۱۹۴۶ تا ۱۹۵۸ میلادی، ۶۷ آزمایش مرتبط با جنگ‌افزار هسته‌ای را در جزایر مارشال انجام داد. زبانهای رسمی جزایر مارشال، مارشالی (با لهجه‌های کاجین و ماجول) و انگلیسی هستند با این حال تعدادی از جزایر این کشور به علت انجام آزمایشات هسته‏ای، دفن زباله‏های هسته‏ای و انهدام گازهای سمّی در آن، غیرقابل ست گشته و بسیاری از ساکنان بومی آن دچار بیماری‏های گوناگون شده‏اند. مساحت خشکی‏های جزایر مارشال حدود 1 کیلومتر مربع است که بیش از 51 هزار نفر را در خود جای داده است. پیش‏بینی شده است جمعیت آن تا سال 2020 به حدود 70 هزار نفر بالغ گردد. پایتخت این کشور، ماجورو و شهر مهم آن، ابیه است. حدود 90 درصد مردم این جزایر نژاد بومی داشته و دین اکثریت آن‏ها مسیحی می‏باشد، گرچه مذاهب بومی نیز رواج دارد. واحد پول جزایر مارشال دلار امریکاست و نوع حکومت آن جمهوری و قوه قانونگذاری آن دو مجلسی است.



اولین روز ماه می برا بر است با روز قانون اساسی جمهوری آرژانتین که در آن روز، در سال 53، [11 اردیبهشت 1232] برابر با پنجمین سال سلطنت قبله عالم»، سلطان صاحبقران» و بعدتر شاهِ شهید» ناصرالدین شاه بر پرشیا، اولین قانون اساسى این کشور به تصویب رسیده و با انجام اصلاحاتی، تاکنون پابرجا مانده است.

قانون اساسی آرژانتین، اصلی ترین سند و منبع اساسی و اولیه قوانین این کشور است. طرح اولیه این قانون در سال 53 توسط مجلس قانون اساسی در شهر سانتافه نوشته شده که بنیان نظری و اصولی آن از قانون اساسی  ایالات متحده آمریکا اقتباس شده است.

پیشینه قانون اساسی آرژانتین:

به دنبال قانون اساسی سال های 19 و 26 که مدت کوتاهی دوام داشتند، قانون اساسی سال 53 سومین قانون اساسی تاریخ آرژانتین محسوب میشود. پس از اصلاحات متعدد قانون اساسی اولیه و بازگشت قدرت به حزب متحد بوینوس آیرس، این ایالت در ماه می 53، بوسیله مجمع قانون اساسی که در شهر سانتافه تشکیل شده بود، تحریم شد و این موضوع توسط مدیر اجرایی موقت دولت ملی، جاستو خوزه د اروکیزا، عضو حزب فدرال، رسماً اعلام شد. این قانون تا حد زیادی متاثر از نظریات حقوقی و ی قانون اساسی فدرالی ایالات متحده امریکا بود. علی رغم اصلاحات متعددی که از اهمیت های گوناگونی برخوردار بوده اند، قانون اساسی 53، همچنان اساس نظام حقوقی کنونی آرژانتین را تشکیل می دهد. قانون اساسی سال 53، همچنین بنیان قانون اساسی فعلی آرژانتین است که مورد تایید همه دولت های فدرالی این کشور (به استثنای ایالت خودمختار بوینوس آیرس که تا سال 59 از کنفدراسیون آرژانتین جدا شده بود) قرار گرفته است. این قانون در سالهای 60، 66، 98، 1949 و 1957 که عمدتاً اصلاحات سال 1949 را نسخ می کرد مورد بازنگری و اصلاح قرار گرفته و نسخه کنونی آن متن اصلاح شده سال 1994 است.

به طور مثال باعث ایجاد تغییراتی نظیر تقسیم قدرت جمهوری خواهان، فراهم آوردن سطح بالای استقلال برای ایالات و ایجاد قدرت فدرالی که یک دولت با توان اجرایی بالا آن را کنترل کند و درعین حال قدرت آن دولت توسط یک کنگره ملی دو مجلسی محدود شود؛ به منظور آنکه که میان نمایندگی از ملت و برابری ایالت ها تعادلی به وجود آورد.

مدلی که توسط تلاشهای نمایندگان سابق قانون اساسی و پیشگامی خوان باتیستا آلبردی توسعه یافته بود، تا کنون در معرض بسیاری از انتقادات بوده است. در واقع این ساز و کار فدرالی، تا حدی آماج اعتراضات واقع شده و اثر واقعی آن مورد تردید قرار گرفته است چرا که این مدل بجای پیروی از پیشینه خاص کشور آرژانتین که تا حد زیادی از ت های استعماری بریتانیا در آمریکای شمالی متفاوت است، براساس تجربیات کشورهای خارجی شکل گرفته است.

از دهه‌های ۱۹۵۰ تا ۱۹۷۰، دولتهای ملایم نظامی و ضعیف غیرنظامی قدرت را به دست گرفتند. طی آن سال‌ها اقتصاد به شدت رشد نمود و فقر تنزل یافت و در عین حال آشفتگی ی نیز تشدید شد. در سال ۱۹۷۳، پرون به ریاست جمهوری بازگشت، اما طی یکسال از تصدی قدرت در گذشت. همسر سوم وی ایزابل، معاون ریاست جمهوری، جانشین وی شد، اما کودتای نظامی ۲۴ مارس، ۱۹۷۶ او را از کار برکنار نمود. نیروهای مسلح قدرت را از طریق یک دیکتاتوری نظامی خونتا که خود آن را فرآیند سازماندهی مجدد ملی می‌خواندند، تا سال ۱۹۸۳ به دست گرفتند. دولت نظامی مخالفین و گروه‌های تروریستی چپگرا را با استفاده از اقدامات خشونتباری سرکوب نمود؛ هزاران نفر از مخالفین با توسل به زور ناپدید شدند مفقود شدند». مشکلات اقتصادی، اتهامات فساد، آزردگی عمومی در مواجهه با ات به حقوق بشر و نهایتاً شکست این کشور در سال ۱۹۸۲ از بریتانیا در جنگ جزایر فالکلند موجب بی اعتبار شدن رژیم نظامی آرژانتین گردید.

از ویژگی های قانون اساسی آرژانتین این است که اجازه می‌دهد افرادی که در قلمروی خارج از کشور آرژنتین مرتکب جنایت علیه انسانیت شده‌اند، در این داداگاه های این کشور محاکمه شوند.

باتشکر از هومن گل محمد دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق بین الملل دانشگاه شهید بهشتی



تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

رفتارهای کودک واموزش های مورد نیاز کرونا گروه بدر کنگان Threat hunting محمد اسحاق روستا شاهد آموزش نویسندگی وبلاگ رسمی دکتر ژیلا مرادپور وبلاگ بارون نم نم برای زوج های عاشق جوون عکس